عکس: شبکه های اجتماعی

زندگی در پستوخانه؛ سرنوشت مُدلینگ در حاکمیت طالبان

چندی است که از شور و نشاط و شیطنت‌هایش خبری نیست و اطرافیانش از سکوت، بی‌کلامی و خزیدنش به پستوی‌ خانه شاداند. کسی نمی‌داند و نمی‌خواهد دلیل این‌ را بداند و بپرسد که چرا سکوت اختیار کرده است؟

سکوت برای مرگ آرزوهایش یا سکوت برای درمان دردهایش یا به‌دلیل نداشتن همزبان؟

زیرا در جامعه‌ی سنتی افغانستان همین کافی است که خنده‌های بلند و تن‌نازی‌های دختران‌شان به گوش عابران نرسند و مایه‌ی ننگ خانواده‌ها فراهم نشود.

براساس باور مردم افغانستان، خنده‌ی بلند زنان و دختران پسندیده نیست؛ زیرا سبب تحریک مردان می‌شود. باورهایی که با روی‌کارشدن طالبان تقویه شده است و جریان عادی زندگی زنان و دختران را مختل کرده و آنان را زیر فشارها و آسیب‌های روانی شدید قرار داده‌اند.

این آسیب‌ها بیشتر متوجه زنان و دخترانی است که سال‌ها با افراط‌گرایی دینی با روش‌های گوناگون مقابله کرده‌‌اند تا زندگیِ باب میل خودشان را بسازند.

نبود حرفه‌ی طراحی

رُز، یکی از همین دختران است. دختری که می‌خواست با پوشش متنوع، به‌روز و رنگارنگ، دنیای رنگارنگی برایش بسازد. وارد دنیای مُد و فیشن شود و شغل ایجاد کند.

او می‌گوید: «همیشه دوست داشتم که زیبا باشم و زیبایی خلق کنم. می‌خواستم به‌صورت حرفه‌ای در دنیای مُد و فیشن وارد شوم و شرکت تولید و طراحی لباس راه‌اندازی کنم.»

به برندهای مطرح پوشاک دنیا (ادیداس، نایک، زارا و…) فکر کرده است و تنوع در تولیدات‌شان در نمایشگاه‌ها را به بررسی گرفته است. حتا هوای رقابت با آنان را نیز در سر پرورانده و به مدلینگ رو آورده ‌است تا بتواند اصول طراحی را بیاموزد: «شما می‌دانید در افغانستان نهادی نیست و نبود که روی صنعت مد و طراحی لباس کار کند. جای خالی برای رقابت و فرصت برای اشتغال‌زایی وجود داشت و دارد. فکر کردم با مدلینگ برای برندهای لباس، اصول و رمز و رازهای طراحی را بیاموزم و اعتباری برای خودم دست‌وپا کنم. از همین رو با وجود مخالفت شدید خانواده و اجتماع، مدلینگ را شروع کردم.»

تا پیش از به قدرت رسیدن طالبان، بازار پوشاک افغانستان آمیخته‌ای از لباس‌های غربی و شرقی بود. این وضعیت در سال‌های اخیر شماری از جوانان را واداشت که برای حفظ نوع پوشش سنتی افغانستان نیز تلاش کنند. آنان با ایجاد گروه‌های مدلینگ و برگزاری نمایشگاه‌های لباس برای لباس‌های سنتی افغانستان بازاریابی کرده‌اند.

رُز، یکی از آنان است که این کار را انجام داده است. او می‌گوید که با پوشیدن لباس‌های تولیدی که ترکیبی سنتی و مدرن است، برای بنگاه‌های تولیدی لباس‌های سنتی، مشتری و برای خود و خانواده‌اش درد سر جمع کرده است.

در سال‌های اخیر بیش از پنجاه گروه مدلینگ در افغانستان فعالیت داشته‌اند. اکثریت آن‌ها لباس‌های سنتی افغانستان را روی ستیج نمایش برده است. عکس: شبکه‌های اجتماعی

نبود حمایت اجتماعی

در جامعه‌ی سنتی و به‌شدت محافظه‌کار افغانستان، مدلینگ و فوتو‌شوت‌هایش حتا برای لباس‌های سنتی نیز برای هرکس به خصوص برای هر دختر زیبا کار ساده‌ای نبوده است؛ زیرا مدلینگ در افغانستان افزون به داشتن قد بلند، رخ زیبا و اندام باریک، از افراد می‌طلبد که با علاقه‌ی ‌پایان‌ناپذیر، جسارت و اعتماد به نفس یک‌تنه در مقابل توهین و تهدید دوام آورد. با موانع فرهنگی و اجتماعی مبارزه کند. کار دشوار و مبارزه‌ی نفس‌گیر که باید از درون خانه آغاز شود تا سدها را بشکند.

رُز که در خانواده‌ی به‌شدت مذهبی بزرگ شده، می‌گوید: «به همان اندازه‌ای که لباس‌ها و رنگ‌ها زیبایی می‌آورد، دشنام‌های رکیک و رفتارهای مشمئزکننده نیز به‌دنبال دارد که مایه‌ی ناراحتی می‌شود. طوری که گاهی حتا خانواده‌ی خود مدل‌ها نیز در آن سهیم اند. مثل خانواده‌ی من که به مدل‌ها به چشم حقارت می‌بینند و آنان را مستحق مصایب زیادی می‌دانند.»

او ادامه می‌‌دهد که با ورود به دنیای مدلینگ، همراهی خانواده‌اش را از دست داده و تنها شده است: «همزمان با شروع مدلینگ طرد شدم. در درون خانواده‌ی خودم تنهای تنهایم.»

«ترویج‌کننده‌ی فحشا»

صنعت پُر زرق و برق مدلینگ در افغانستان هرچند سابقه‌‌ی بیشتر از نیم‌قرن را دارد، اما همچنان به‌دلیل مخالفت‌ها نوظهور پنداشته می‌شود. از این رو تا سال ۱۳۹۸ خورشیدی تنها سه نهاد مدلینگ به‌گونه‌ی رسمی جواز فعالیت‌های‌شان را تحت نام فعالیت فرهنگی از وزارت اطلاعات و فرهنگ گرفته بودند و باوجود مخالف‌ها هرازگاهی نمایشگاه‌های لباس‌های سنتی افغانستان را برگزار می‌کردند؛ کاری که جوانان زیادی را مجذوب مدلینگ کرد. افرادی که خواهان مدلینگ بودند با پذیرش دشواری‌ها در عضویت این گروه‌ها درآمدند. گروه‌هایی که در صدد معرفی‌کردن لباس‌های افغانستان بودند.

 به‌گفته‌ رُز، آنان هرگز فکر نمی‌کردند که نمایش، بازاریابی و تلاش برای حفظ فرهنگ پوشش سنتی کشور بار دیگر مخالفت به آموزه‌های دینی تلقی و به یک‌بارگی از صحنه محو شود.

رُز اضافه می‌کند که بسیاری به افراد مدل به چشم یک روسپی و فاحشه می‌بینند و آنان را عامل ترویج‌دهنده‌ی فحشا می‌دانند: «برای هیچ‌چیز حرامی تبلیغات و مدلینگ نمی‌‌کردیم. گروه ما در صدد معرفی کردن فرهنگ و نوع پوشش مردم بودیم. برای لباس‌های سنتی که اندکی ترکیب‌بندی آن به‌روز شده بود، فوتوشوت می‌کردیم.»

با این وجود به‌گفته‌ او، در مورد مدلینگ و افراد مدل قضاوت‌ها همچنان منفی بوده است.

افزون به این، به‌گفته‌ این دختر مدل، شماری نیز با همین دیدگاهی منفی در تلاش بهره‌برداری جنسی از افراد مدل به خصوص از زنان مدل بوده‌اند. آنان برای رسیدن به خواسته‌ی‌شان از تمام ابزارها و امکانات کار می‌گرفتند و محیط را برای مدلباس عروس و داماد، طراحی حقیقی‌گروپ. عکس از صفحه اجمل حقیقیل‌ها ناامن می‌‌ساختند.

از همین رو، با فروپاشی حکومت بدست طالبان، این صنعت با تمام عواملش به یک‌بارگی محو شده است. رُز تأکید می‌کند که هم‌قطارانش افغانستان را ترک کرده و شماری مثل او در حصر خانگی به‌سر می‌برند.

لباس عروس و داماد، طراحی حقیقی‌گروپ. عکس از صفحه اجمل حقیقی

این در حالی است که در ۱۷ جوزای سال روان، اداره استخبارات طالبان با انتشار ویدیویی از اعتراف اجمل حقیقی، یوتیوبر و مدل افغان، بازداشت او را تأیید کرد.

اجمل حقیقی در اعترافش که به نظر اجباری می‌رسد، می‌گوید که او از طریق یوتیوب و مدلینگ برای «ترویج فحشا» کار می‌کرده و نظام جمهوری از آنان حمایت می‌کرده است. او اضافه می‌کند که با این کار در صدد ترویج ارزش‌های کشورهای غربی (ترویج فحشا و فساد اخلاقی) در افغانستان بوده است.

این در حالی است که گروه اجمل حقیقی یکی از سه گروه فرهنگی رسمی بود و لباس‌های سنتی اقوام مختلف افغانستان را به نمایش می‌گذاشتند. اکنون از سرنوشت اجمل حقیقی اطلاعی در دست نیست.

قوانین

رُز می‌گوید که در گذشته هرچند اتهام ترویج فحشا و فشار روانی زیاد وجود داشت و افراد مدل را آزار می‌داد، اما قوانینی نیز وجود داشت که از آنان حمایت می‌کرد. این دختر زیبای افغانستان اضافه می‌کند که مدل‌ها به‌ویژه دختران به قوانینی که از زنان حمایت می‌کرد، دلگرم بودند و مدلینگ را ادامه می‌دادند.

اما اکنون قانونی که از زنان حمایت کند، وجود ندارد. از همین رو به‌دلیل آسیب‌پذیری‌ها، دختران مدل محکوم به حصر خانگی اند: «حتا اگر طالبان کاری به ما نداشته باشند. قانونی نیست و افراد مزاحم و خاطی جسارت بیشتر پیدا کرده‌اند. از این رو محکوم به بودن در خانه هستیم و نمی‌توانیم از آن سرپیچی کنیم.»

خانواده‌ی رُز هرچند مجبور شده‌اند که محل زندگی‌شان را تغییر دهند و به مردم بگویند که از افغانستان خارج شده‌‌اند، اما همچنان از نداشتن امنیت رنج می‌برند.

رُز می‌گوید: «هیچگاه فکر نمی‌کردم که حکومت سقوط می‌کند و خانواده‌ام مجبور می‌شود که دروغ بگویند. افرادی زیادی است که می‌‌خواهند در مورد من بدانند و مزاحمت ایجاد کنند.»

خانواده‌ی این مدل به همسایه و اقوام‌شان گفته‌اند که او (رُز) از افغانستان خارج شده است و اکنون آنان دختری به‌نام رُز ندارند. زندگی در خفا، فشار روانی و هراس را برای این مدل بیشتر کرده است.

قیامت

رُز که لقب دختر شایسته افغانستان را نیز دارد. در کنار مدلینگ، در فیلم‌های کوتاه خانوادگی و اعلانات تجارتی نیز نقش بازی کرده است. او  روز ۲۴ اسد را به‌خاطر می‌آورد که فارغ از دنیای بیرون در حال ثبت یک اعلانی تجارتی برای یک بنگاه تولیدی لباس سنتی در شهر کابل بوده‌ است؛ اعلانی که قرار نیست نشر شود.

او می‌‌گوید که پس از پایان کارش در اولین روز، در صحنه‌ی پر از آشوب خودش را یافته است. آشوبی که از آن زمان تاکنون به زندگی او و میلیون‌ها دختر سایه افگنده و افق‌های روشن زندگی آنان را از بین برده است: «انگار قیامت شده بود. در فاصله‌ی زمان تنها چند سال چهره‌ی شهر عوض شده بود. هرکس با وحشت به سمتی می‌دوید. از آن زمان تا حال تنها وحشت می‌بارد و هیچ نشانه‌ای برای زندگی نمی‌بینم.»

از آن روز به بعد زندگی‌اش رنگ باخته است؛ نه حرفی برای گفتن دارد و نه کاری برای انجام دادن: «همه در وضع بد روانی به‌سر می‌بریم. من مسبب عذاب خانواده‌ و این وضع شده‌ام. نه تنها خودم، بلکه خانواده‌ام را در معرض تحقیر و توهینی قرار داده‌ام که تمامی ندارد.»

در کنار این فشار روانی، به‌گفته‌ رُز، خانواده‌ای با توان خرید بالا، اکنون برای تأمین مخارج اولیه با مشکل مواجه است و او نمی‌تواند کاری را انجام دهد.

آخر دنیا

رُز می‌گوید که او اکنون درگیر حس بیهودگی شده و حس می‌کند که به آخر دنیا رسیده است. جایی که هیچ حقی به سرنوشت، آینده و حتا رویاهایش ندارد: «به آخر دنیا، به آخر زندگی رسیده‌ا‌م. می‌دانی چرا؟ نمی‌توانم به حرفه‌ای که دوست دارم، فکر کنم. در زندگی شخصی نیز آینده‌ای ندارم؛ زیرا مارک (نشان) دختر بدکاره را دارم.»

طالبان با بدست گرفتن قدرت، در یک سال گذشته محدودیت‌های زیاد و گسترده‌ای را در برابر زنان و دختران وضع کرده‌اند. محدودیت‌هایی که حتا به نوع و طرز پوشش و انتخاب رنگ آن برای زنان می‌پردازد.

رُز می‌گوید که اکنون او حق فعالیت (نقش‌آفرینی و مدلینگ) ندارد و این وضع به فقر در خانواده‌ی دوازده نفری‌اش دامن زده است: «حق کار که نبود، درآمد هم نیست و در عوض فقر است.»

از دید طالبان، نقش‌آفرینی و مدلینگ سبب ترویج فحشا می‌شود. از همین رو، رهبری این گروه در اولین فرمان‌ها زنان را از نقش‌آفرینی و مدلینگ منع کردند.

افزون به این، رُز می‌گوید که دیدگاه افراطی طالبان، رفتارهای زن‌ستیزانه را بار دیگر در افغانستان افزایش داده و سبب شده است که او از ادامه‌ی تحصیل نیز محروم شود: «در آن زمان فکر می‌کردم که اگر در دانشگاه دولتی نتوانستم درس بخوانم در دانشگاه شخصی تحصیلم را ادامه می‌دهم، اما اکنون هیچ درآمدی برای تأمین مخارج تحصیلم وجود ندارد. از سویی، در هراسم که تحت نام دختر بدکاره با محکمه‌ی صحرایی مواجه شوم.»

لیلا، دیگر دختر مدل و طراح لباس‌ است. او نیز در خفا زندگی می‌کند و می‌گوید که در وضع مشابه به‌سر می‌برد.

شهر سیاه‌پوش

به نظر می‌رسد که طالبان با بدست گرفتن قدرت، رنگ‌ها را نیز به مجاز و غیرمجاز، رنگ‌های شرعی و تحریک‌کننده غیرشرعی تقسیم کرده‌اند. زیرا آنان به‌گونه‌ی غیررسمی کاربرد رنگ‌های روشن در طراحی لباس را ممنوع کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند که دختران و زنان لباس‌های رنگی به تن کنند.

از دید این گروه، پوشش رسمی و اسلامی برای زنان مسلمان حجاب سرتاسری سیاه یا برقع است. لیلا که در کنار کار مدلینگ، در قسمت طراحی و دوخت لباس کار کرده است می‌گوید که رویکرد طالبان خلاقیت را از کسانی گرفته که در بخش طراحی کار می‌کردند: «حجاب سیاه، گشاد و بلند و برقع به طراحی نیاز ندارد.»

این در حالی است که در یک سال گذشته مأموران امر به معروف طالبان، بارها از ورود دختران دانشجو با لباس‌های رنگی به دانشگاه و از ورود زنان با لباس رنگی به دفاتر دولتی جلوگیری و تلاش کرده‌اند که لباس زنان را یک‌دست به سیاه یا چادری تبدیل کنند.

پوشش رسمی و اسلامی  برای زنان افغانستان حجاب سرتاسری سیاه و یا برقع  تعریف شده است. عکس: شبکه‌های اجتماعی

رنگ و طرح سیاه از گذشته تاکنون در طراحی لباس‌های سنتی افغانستان کاربرد زیادی نداشته است.

اولین نمایشگاه‌های لباس و مدلینگ از سال ۱۳۵۲ شروع شد. این نمایشگاه‌ها در وزارت امور زنان، سینمای زینب، هتل انترکانتینینتال و در شهرهای بامیان، هرات، جلال‌آباد، مزار شریف، و قندهار نیز برگزار ‌شده است. اما به علت آغاز جنگ‌ها تا سال ۱۳۸۳ متوقف شد و از سال ۱۳۸۳ از طریق یک نمایشگاه مُد تلویزیونی در کابل از سر گرفته شد. هرازگاهی، مدل‌های تازه‌کار لباس‌های سنتی با رنگ شاد غیر سیاه که اکنون مجاز دانسته نمی‌شود، را به نمایش می‌گذاشتند.