همه جا خونآلود، کتاب و کتابچهها؛ دانشآموزان پراکنده، سقف صنف درسی ویران و انبوه از مردم که به محل رویداد مرگبار آمدهاند. این روایتِ لحظاتِ پس از انفجار انتحاری بر مرکز آموزشی کاج در منطقهی هزارهنشین در غرب کابل است.
صدها تن از دانشآموزان برای شرکت در آزمون آزمایشی کانکور گردهم آمده بودند؛ اما بیخبر از اینکه مهاجمان مسلح وارد میشوند و آنان را آماج حمله قرار میدهند و در آن دهها دانشآموز جان میدهند و زیر خاک دفن میشوند.
کسانی هم که از این انفجار جان به سلامت بردهاند، از سراسیمگی و وحشت برخاسته از آن تلاش کردهاند که با عبور از سیمهای خاردار خود را از محل خطر دور کنند.
در فضای مجازی عکسی از صفحه کتابچه خونآلود یکی از دانشآموزان کاج دستبدست میشود که در آن یاداشت ریاضی است. این عکس به یکی از نمادهای «مظلومیت و بیگناهی» دانشآموزان مبدل گشته است.
اجساد شماری از قربانیان دیروز (جمعه، ۸ میزان) در قبرستان عمومی «شرق تپه» موسوم به «شهدای دانایی» در کابل دفن شد و برخی از اجساد هم به زادگاه قربانیان منتقل شده و میشود.
در محل دفن اجساد قربانیان، یک عکس از یک مرد کهنسال با چهره غمگین در مقابل سنگ قبر نرگس محمدی به نشر رسیده و بازخورد زیادی در شبکههای اجتماعی داشته است. نرگس در دایکندی متولد شده بود، اما خانوادهاش برای درسخواندناش به کابل آمده بودند.

طی دودهه اخیر، بیشترین دغدغه خانوادههای هزاره در افغانستان رفتن به مکتب و دانشگاهها بوده است. بسیاری از این خانوادهها در شرایطی که خودشان با مشکلات شدید مالی دستوپنجه نرم میکردند، اما به آموزش فرزندانشان توجه داشتند.
بهگونه مثال، حسینه عظیمی از ولسوالی جاغوری غزنی به کابل جهت آمادگی کانکور آمده بود، اما در حمله انتحاری کشته شد و جسدش جهت دفن به زادگاهش برده شد.
اسد بودا، در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «دختران هزاره، حتا در دوران ترور و وحشت درس میخوانند. مناطق طالبپرور، حتا در دورانی که ۷۰ درصد کمکهای مربوط به زنان را دریافت میکردند، از رفتن دخترانشان به مکتب میترسیدند. بدیهی است که طالبپروران تحمل این درخشش را ندارند و میکُشند.»

در میان کاربران توییتر شعری از رامین مظهر با عکس ترکیبی از جانباختگان حمله بر مرکز آموزشی کاج همرسانی میشود: «با تانک، با شلاق، با ساطور میآیند/در جیب خود تنها قلم داری گل سوری».
این شعر بهخاطر همبستگی با خانوادههای قربانیان این رویداد همرسانی میشود.
در شامگاه انفجار خونین جمعه، به یاد جانباختگان در مقابل مرکز آموزش کاج شمع روشن کردند؛ هدف «احترام» به قربانیان و خانوادههایشان گفته شده است.
هزاران کیلومتر دورتر از کابل نیز شماری از شهروندان کشور در شهر تورین، ایتالیا شمع روشن کردند و هزارهکشی را محکوم کردند و جنایت علیه بشریت دانستند.
با دوام حملات بر غیرنظامیان در مکانهای آموزشی، مذهبی و مناطق مسکونی، هزارهها میگویند که در معرض نسلکشی قرار دارند و باید جهان این موضوع را به رسمیت بشناسد. پس از رویداد حمله بر مرکز آموزشی کاج، هشتگ «نسلکشی هزارهها را متوقف کنید» در میان کاربران شبکههای اجتماعی دستبدست میشود تا فریادی باشد برای حقطلبی در سطح جهان.

زنان
«نسلکشی جنایت است»، یکی از شعارهای دهها زن معترض به حملات به هزارهها است که سکوت را شکستند و به خیابانهای کابل بیرون شدند. پاسخ طالبان به این زنان معترض شلیک گلوله برای متفرق کردنشان بود.
زنان با صدای شلیکهای پیدرپی با فریاد و ناله فرار کردند.
ژولیا پارسی، یکی از زنان معترض در ویدیویی مدعی است که طالبان شهرا، یکی از معترضان را به حدی لتوکوب کردند که به شفاخانه جهت درمان منتقل شده است: «پنج شش قنداق تفنگ من هم خوردم. دوست ما را ببینید، این هم لت خورده. کل دختران را به حدی لتوکوب کردند و شلاق زدند.»
یک زن معترض دیگر مدعی است که طالبان دو زن معترض را با خود بردهاند و مردان معترض هم بازداشت شدهاند.

اما برگزاری کنسرت آریانا سعید، آوازخوان مطرح پس از انفجار خونین در کابل، با انتقادهای مواجه شده است. منتقدانی که میگویند در شرایطی که این رویداد دهها خانواده را به عزای عزیزانشان کشانده، جای برای شادی و سرور نمیماند.
آریانا سعید در فیسبوک نوشته که وظیفه دارد و نمیگذارد شادی و ایستادگی تسلیم بدویتخواهی و غمآفرینی شود: «لغو کنسرتی که از قبل تدارک دیده شده و هزاران هموطن ما جهت اشتراک در آن برنامهریزی کردهاند و از راههای دور حتا ایالتهای همجوار خود را به محل کنسرت رسانیدهاند، اقلا با توجه به زحمات چند ماهه همکاران و هموطنان ما منصفانه نیست.»

عتیق شاهد، کاریکتاتوریست با طراحی عکس منسوب به سراجالدین حقانی، سرپرست وزارت داخله طالبان و رهبر شبکه مخوف حقانی و آویزان کردن آن بر دیوار و نمایش اجساد دانشآموزان، طالبان را مسئول این رویدادها دانسته است. او در شرح این کاریکاتور نوشته است: «تروریستان اسلام افراطی باز هم کودکان معصوم برچی را به خون کشیدند.»
طالبان و بهویژه شبکه حقانی، قطعه انتحاری دارند و آن را قطعه «استشهادی» مینامند. در آخرین مورد طالبان در ۳۱ ماه آگست، روز خروج کامل ایالات متحده امریکا از افغانستان در یک رژه نظامی در پایگاه بگرام قطعه انتحاریشان را به نمایش گذاشتند.
سراجالدین حقانی چندینبار از خانوادههای عاملان انتحاری ستایش کرده و برایشان پول نقد توزیع کرده است. اقدامات اینچنینی تطهیر حملات انفجاری و انتحاری و سفیدسازی کارنامهی سیاه عاملان این رویدادها شمرده میشود.

هرچند گروه داعش مسئولیت انفجارهای این چنینی بر «هزارهها» را بر عهده میگیرد، اما بخشی از شهروندان کشور طالبان را مسئول این رویدادها میدانند که بارها و بارها دست به این حملات زدهاند. خیرمحمد ۲۵ ساله، ساکن کابل است و میگوید که فرق بین طالب و داعش نیست و هر دو دست به حمله انتحاری میزنند: «وقتی حمله انتحاری میشود، ذهن ما به سمت طالبان میرود که همیشه این کار را کردهاند. اگر حالا داعش مسئولیت این حملات را میگیرد، حمله انتحاری را از که یاد گرفته؟ از طالب. ما مردم قربانی این حملات هستیم.»
پارسال وقتی طالبان نظام جمهوریت مورد حمایت غرب را سقوط داده بودند، با افتخار از تأمین امنیت سرتاسری یاد میکردند، اما نبود انفجار و انتحار برای مدت کوتاهی به آرامش قبل از توفان میماند و با حمله بر مساجد شیعیان و انفجارها، رعب و وحشت دوباره بر افغانستان برگشت؛ زیر سایهی پرچم طالبانی.
از دید تحلیلگران نظامی، حملات بر غیرنظامیان و مراکز آموزشی ضعف شدید استخباراتی و کشفی طالبان را بازتاب میدهد که در مهار یا به حداقل رساندن تلفات دستآوردی نداشتهاند.
همزمان، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در توییتر حمله بر مرکز آموزشی کاج را «وحشت بزرگ» توصیف کرد: «با خانوادههای قربانیان تأثیرات عمیق و غمشریکی خود را شریک میسازم. در راستای دریافت و مجازات عاملان جنایتکار این رویداد اقدامات لازم صورت میگیرد.» برخیها با مرور حملات بر هزارهها نگران هستند که دوام این حملات احتمالا وارد کردن افغانستان به یک دوره جنگی دیگر میباشد، تا آتش جنگ دامن برخی از کشورهای منطقه را در بربگیرد.