بیش از سیزده سال از تلاش حکومت افغانستان و جامعهی جهانی برای نهادینهساختن حقوق بشر در افغانستان میگذرد؛ اما هنوز هم هیچ روزی نیست که خبرهایی از شیوههای تکاندهندهی جنایت، بدرفتاری و خشونت با زنان و کودکان در گوشه و کنار کشور شنیده نشود.
حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق اقلیتها و در کل، حقوق بشر، اکنون به روندی ملول و مأیوسکننده در افغانستان تبدیل شده است. بیش از سیزده سال است که دولت افغانستان و جامعهی جهانی برای تأمین ارزشهای حقوق بشری مبارزه میکنند؛ اما هنوز هم وضعیت زنان و کودکان نسبت به دوازده سال پیش هیچ تفاوتی نکرده است. از بس که موارد خشونت و بدرفتاری با زنان و کودکان تکرار شده، دیگر اولویت حقوق بشر تبدیل به تراژدی حقوق بشر شده است. سنگسار و محکمههای صحرایی، گوش و گلو بریدنها، تجاوز بر زنان و کودکان، خودسوزی، قطع انگشتان و دیگر شیوههای جنایت در برابر کودکان و زنان، به موضوع بحث حقوق بشر در افغانستان بدل شده است.
وقتی از حقوق بشر سخن میگوییم، پیش از اینکه ارزش، زندگی و رفتار حقوق بشری در ذهن ما خطور کند، موارد و شیوههای مختلف جنایت علیه زنان و کودکان در ذهن ما مجسم میشوند. این امر نشان میدهد که هنوز حقوق بشر به مثابهی یک ارزش و رفتار حقوق بشری در ذهن مردم افغانستان نهادینه نشده و تمام بگومگوها در جهان بیرونی و ذهنی مردم افغانستان، واکنشی میباشند.
متأسفانه هر روز شاهد موارد تازهی خشونت و بدرفتاری با زنان و کودکان و انتشار گزارشهای حاکی از بدترشدن اوضاع هستیم. بدبختی اینجاست که این وضعیت به سمت منفی در حرکت است و هیچ روزنهی امیدی به چشم نمیخورد. وضعیت حقوق بشر در کشور رو به وخامت است و چالشهای فراروی آن به دلیل بیثباتیها، آیندهی نامعلوم و از همه مهمتر، روند روبهرشد افراطیت و دگماندیشی، روزبهروز فربهتر میشود.
همهروزه کودکان مظلوم و بیپناه خیابانی در شهرها و روستاهای افغانستان از سوی مردان مورد تجاوز جنسی و استثمار قرار میگیرند که نه رسانهای صدای نحیف آنها را میشنود و نه نهادهای حقوق بشری و نهادهای مدنی و فرهنگی یا مسئولان دولتی مظلومیت آنها را میبینند. این امر عوامل گوناگون دارد. باورهای کور قبیلهای، سنتهای جاهلانه، فرهنگ مردسالارانه، بینظمیها و وجود گروههای خودسر و زورمندان محلی، ضعف حاکمیت قانون، فقر و بیسوادی از جملهی عوامل اصلی خشونت علیه زنان و کودکان در کشور میباشند.
در این میان، شاید ضعف سیستمهای عدلی و قضایی و برخورد سست نهادهای امنیتی و قضایی کشور با عاملان تجاوز و بدرفتاری، بیشتر از هر عامل دیگر در افزایش تجاوزهای جنسی بر اطفال محسوس باشد؛ چون بیشتر موارد تجاوز و بدرفتاری بر کودکان در شهرها و مناطقی اتفاق افتاده که دولت حاکمیت دارد و نهادهای عدلی و قضایی در آنجاها فعال میباشند. لذا در افزایش این امر، سستی نهادهای عدلی و قضایی برای محاکمهی عاملان این جنایتها، به آنها جسارت داده است. فرهنگ معافیت از مجازات، باعث شده که نقض حقوق بشر و بدرفتاری با زنان و کودکان به یک رویهی عادی در رفتار بخشی از مردم افغانستان بدل شود و هیچگاهی در رفتارهایشان به معیارهای حقوق بشری توجه نکنند.
بنابراین، باید گفت که مسئولان امنیتی و نهادهای عدلی و قضایی، در این راستا به صورت جدی اقدام کنند و سرسختانه در برابر مسببان این جنایتها ایستادگی کرده و در محاکمهی آنها بر هرگونه تسامح و ملاحظات خط بکشید و قاطعانه و سرسختانه با آنها برخورد کنند، تا بیش از این، همهروزه شاهد گزارشهای تکاندهنده از تجاوز بر شأن انسانی و نقض حقوق بشر در کشور نباشیم.