پیکر فرخنده، دختری که چند روز پیش به اتهام سوزاندن نسخهای از قرآن زیر چکمهها و چماقهای عدهای ولگرد و مردم احساساتی جان داد و پیکر نیمجانش به جادهها کشانده و در دریای خشک کابل سوزانده شد، روز گذشته از سوی صدها تن از شهروندان کابل با عزت و احترام تشییع و دفن شد. هرچند عدهای ولگرد و مردانی با احساسات کور، فریب هورای ملای تعویذنویس را خوردند و به شخصیت و غرور فرخنده اهانت کردند و او را مظلومانه کشتند؛ اما صدها تن دیگر در داخل و خارج از کشور برای او گریستند، به یادش شمع روشن کردند و خود را فرخنده نام نهادند.
ماجرای کشتن فرخنده فوقالعاده دردناک و تکاندهنده است. این رویداد روح و روان میلیونها انسان در داخل و خارج از کشور را جریحهدار ساخت و داغ سیاهی بر پیشانی تاریخ این سرزمین برجا گذاشت. او قربانی رمالهای فریبکار شهر شد و بیهیچ جرمی، به شکل وحشیانهای پاره پاره شد.
فرخنده را میشود شهید راه آگاهی، آزادی و روشنگری خواند. او رفته بود تا ملای تعویذنویس را بگوید که از فریب مردم به نام دین و معتقدات مذهبی دست شسته و زندگی مردم را اسیر رمل و جادو نسازد. از اینرو، فرخنده به معنای واقعی کلمه شهید راه روشنگری و آگاهی است. او شاید میخواست که زندگی مردم از بند خرافات، جادو و تعویذ پاک شود و باورهای مردم با نور ایمان و خرد مزین و محکم گردد.
ماجرای فرخنده چند واقعیت تلخ را نشان میدهد:
این ماجرا نشان میدهد که سودجویان از دین و اعتقادات، چقدر سنگین بر گردهی باورهای مردم سوار اند. رمالان و تمام کسانی که سقف معیشتشان را بر ستون شریعت و دین بنا کردهاند، بیرحمانه بر گردهی اعتقادات مردم سوار اند و برای پاسداری از جایگاه و منافعشان، حاضر به هر کاری هستند.
این ماجرا نشان میدهد که امنیت جانی در این کشور چقدر شکننده و غیر قابل اعتماد است. رویداد قتل فرخنده ثابت ساخت که فقط با یک هوراکشیدن و اتهام هرچند ناچسب، زندگی افراد به زیر چکمههای عدهای ولگرد و مردم احساساتی افتاده و مصله میگردد. مردانی با مشتهای گره کرده، دهان کفکرده و چشمانی از حدقه برآمده در شهر و بازار آمادهاند تا با یک هورای ملای تعویذنویس و جادوگر فریبکار، به جان یک بانو بیافتند و عزت و زندگیاش را تاراج کنند. ماجرای فرخنده بهراحتی میتواند برای هرکسی تکرار شود. کافی است ملایی در میان جمعیت هورا کشد که فلانی کافر است یا به مقدسات توهین کرده، آنگاه مردان خشمگین با مشتان گرهکرده صف کشیده و ماجرای فرخنده را تکرار خواهند کرد.
جامعهی افغانی سرشار از احساسات کور است. با یک هورا، مخزن احساسات قومی–مذهبی مردم افغانستان آتش میگیرد و تنور فاجعه روشن میشود. رفتار فوری مردم در چنین شرایطی نه از روی عقل و منطق، بلکه از روی احساسات کور شکل و جهت میگیرد که سالهاست در دل آنها جمع شده است.
دولت باید در این پرونده با جدیت برخورد کند. عاملان این جنایت، مورد پیگرد قضایی قرار گرفته و اجازه ندهد که دادگاههای صحرایی و فتواهای خودسرانه بیش از این رواج یابند. هرچند دولت تا کنون در این مورد سریع و قاطعانه عمل کرده است؛ سیزده تن از عاملان اصلی این رویداد بازداشت شده و کمیسیونهای دولتی از سوی ریاست جمهوری و وزارت امور داخله برای این پرونده تشکیل شده؛ اما تا تطبیق عدالت در این مورد کارهای زیادی لازم اند. باید دولت در تطبیق عدالت در این مورد بیدرنگ و سریع عمل کند. از سوی دیگر، باید دولت و نهادهای معتبر دینی-مذهبی جلو فتواهای خودسرانه را بگیرند.