در سیونه ماه گذشته، بحران حقوق بشری یکی از توصیفات آشنا و پرکاربرد برای افغانستان تحت حاکمیت طالبان بوده است. در یک تصویر کلی، با سقوط نظام قبلی ماهیت نسبت میان مردم و قدرت دچار دگردیسی رادیکال شده و در نظم جدید تئوکراتیک زورمدار، که مشروعیت خویش را بر مبنای اصل «تغلب» تعریف میکند، حقوق و آزادیهای اساسی از موضوعیت افتاده است. در چارچوب گفتمانی این نظم تازه، حقوق و آزادیهای بشری تعریفشده در اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی، بیمعنا و فاقد موضوعیت است و نسبت میان مردم و قدرت بر محور «تکلیف» میچرخد. کسانی که در جایگاه حاکم قرار دارند، براساس قرائت مشخص خود از آنچه شریعت خوانده میشود، «تکلیفتراشی» میکنند. مردم که در سوی دیگر این رابطه قرار دارند، باید بیچونوچرا به این تکالیف عمل کنند. دستگاه حاکم خود را مجاز میداند که برای اعمال این تکالیف و تطبیق شریعت، به هر حدی که خودش صلاح و ضرور میداند، از خشونت استفاده کند. چنین است که یک مدینهی فاضلهی شریعتمدار با قرائت مشخص پدید میآید.
نظم فوق بهصورت طبیعی یکسانساز، غیریتساز و حذفگرا است. گروههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و هویتی که در قالب یکسانساز این نظم نمیگنجند، بهعنوان «مانع» یا «تهدید» شناخته شده با خشونت و حذف مواجه میشوند. شرایط زندگی بسیاری از گروههای اجتماعی در افغانستان در سیونه ماه گذشته چنین بوده است. یکی از این گروههای اجتماعی «دگرباشان جنسی» است. این نوشته شرایط زندگی و حقوق بشری اعضای این گروه را تحت حاکمیت طالبان بهصورت گذرا بررسی میکند.
پیشینهی «دگرباشی جنسی» در افغانستان
گرایشهای مختلف جنسی در جوامع بشری ممکن است قدامت برابر با تاریخ انسانها داشته باشد ولی مفهوم «دگرباشی جنسی» بخشی از یک بحث و گفتمان تازه است. این بحث در افغانستان، که بهعنوان یک جامعهی مردسالار و سنتی شناخته میشود، به مراتب تازهتر است. متأسفانه در مورد پیشینهی تاریخی پدیدهی «دگرباشی جنسی» در افغانستان تحقیق مستقل و اختصاصی صورت نگرفته است. ولی شواهدی ارائه شده و یافتههای برخی از تحقیقات دیگر، نشان میدهد که گرایشهای جنسی گوناگون در منطقه و گسترهی تمدنی ما وجود داشته است. یکی از این پژوهشها کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی»، اثر داکتر سیروس شمیسا است که در سال ۱۳۸۱ خورشیدی در تهران چاپ شده است. در مورد عشق همجنسگرایانه در شعر ادبیات فارسی بحثهای مفصل و فرضیههای زیادی مطرح است که اینجا به آن نمیپردازم، ولی این اثر نشان میدهد که نمیتوانیم وجود پدیدهی همجنسگرایی در پهنهی تمدن فارسی را به سادگی انکار کنیم.
طوری که یادآوری کردم، در افغانستان متأسفانه در این زمینه تحقیق انجام نشده است. تنها اثری که من دیدهام، مقالهی تحقیقی از داکتر حفیظالله عمادی است که در سال ۲۰۱۹ در ژورنال بینالمللی حقوق گروهها و اقلیتها به نشر رسیده است. مطابق مدعای این مقاله، شواهد نشان میدهد که همجنسگرایی در میان اقوام مختلف افغانستان وجود داشته است (عمادی، ص ۲۴۷). داکتر عمادی نمونههای جالبی را آورده است، از جمله رابطهی عاشقانه میان دو مرد جوان در هزارهجات و نمونهای دیگر از عروسی دو مرد جوان در قندهار؛ هر دو مورد در دورهی جهاد اتفاق افتاده است. به استثنای این اثر، من کار علمی دیگری در این زمینه ندیدهام. در برخی از نوشتهها، پدیدهی «بچهبازی» را مصداق همجنسگرایی گرفته است که از نظر نویسنده، در ذیل «کودکآزاری» قرار میگیرد. هم دگرباشی جنسی و هم پدیدهی بچهبازی در افغانستان، نیازمند تحقیق بیشتر است.
وضعیت زندگی و حقوق بشری دگرباشان جنسی در افغانستان
دگرباشی جنسی در افغانستان از نگاه اجتماعی ناپسند، از منظر حقوقی جرم و از دیدگاه دینی گناه تلقی میشود. در نظام جمهوری نیز دسترسی دگرباشان جنسی به حقوق و آزادیهای اساسی بشری و خدمات عمومی محدود بود. در کد جزای افغانستان که در سال ۲۰۱۸ نافذ شد، همجنسگرایی جرمانگاری شده بود. در اجتماع نیز اعضای جامعهی دگرباشان جنسی افغانستان با طرد اجتماعی، انواع خشونت و آزارواذیت مدام مواجه بودند. پس از به قدرت رسیدن طالبان، این وضعیت وخیمتر شده و بخشی مهمی از بحران حقوق بشری را که قبلا از آن یاد کردیم، تشکیل میدهد. ولی با تأسف در مورد آن کمتر صحبت و بحث میشود. مطابق گزارش اخیر خبرگزاری سیانان، یکی از سازمانهای حقوق بشری از زمان به قدرت رسیدن طالبان تا اکنون ۸۲۵ مورد خشونت علیه دگرباشان جنسی را ثبت و مستند کرده است.
براساس شریعت، که تفسیر و خوانش مشخصی از آن نظام حقوقی «امارت اسلامی» را میسازد، برای همجنسگرایی فقط دو مجازات یا حد تعریف شده است: سنگسار کردن و خراب کردن دیوار بر سر محکومان (که نوعی از کشتن است). در دور اول حکومت طالبان بر افغانستان، گزارشهای اعدام همجنسگرایان هم ثبت شده است. براساس گزارشهای رسمی طالبان، تا ماه ثور سال گذشتهی خورشیدی، طالبان ۳۷ حکم سنگسار و چهار حکم خراب کردن دیوار را صادر کرده بودند؛ هرچند مشخص نیست از میان این تعداد حکم سنگسار، چند مورد برای افراد متهم به همجنسگرایی صادر شده ولی در مورد چهار حکم خراب کردن دیوار، مشخص است که همه برای دگرباشان دستگیرشده، صادر شده است. موارد دیگر از مجازات همجنسگرایان هم، از سوی محاکم طالبان در ولایتهای مختلف اجرا شده است. در یک مورد، ۶۳ نفر به جرم «لواطت» و «زنا» در ولایت سرپل شلاق زده شدند و در مورد دیگر، چهار نفر به جرم «لواطت» در قندهار بهصورت علنی شلاق زده شدند؛ هر دو مورد مربوط سال جاری میلادی است. مطابق گزارش دیگر، در جریان بیش از سه سال گذشته، حدود ۴۳ مورد شلاق زدن دگرباشان گزارش شده است.
در مدت سیونه ماه گذشته، حداقل ۱۵۰ مورد بازداشت دگرباشان جنسی گزارش شده است که از این میان، سازمان «افغان الجیبیتی» ۵۰ مورد را راستیآزمایی کرده است. گزارشهای متعددی از سوی مراجع مختلف از شکنجه، آزار جنسی و تجاوز بر دگرباشان در زندانها حکایت دارد. خبرگزاری سیانان در همین اواخر در گزارشی به این موضوع پرداخته است. یافتههای این گزارش با یافتههای گزارشهای دیگر، از جمله گزارش دیدبان حقوق بشر و گزارشهای ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی سازمان ملل متحد برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در افغانستان، مطابقت دارد. بهعنوان مثال، مطابق گزارش ریچارد بنت که در فبروری سال جاری ارائه شده است، دگرباشان جنسی در زندانها در معرض خشونت جسمی، خشونت جنسی، شکنجه و تجاوز گروهی قرار دارند. گزارش دیگر آقای بنت، که در ماه آگست سال جاری ارائه شده، نیز بدرفتاری و شکنجهی دگرباشان در زندانها را تأیید کرده است.
قانون امر به معروف و نهی از منکر طالبان که بهتاریخ دهم اسد سال جاری خورشیدی در جریدهی رسمی نشر شده است، احکام شدیدتر دارد. در مادهی بیستم که به مسئولیت محتسب در جلوگیری از منکرات پرداخته، چندین فقره بهصورت مشخص به دگرباشان ربط دارد. مطابق فقرههای مختلف این ماده، محتسب مسئولیت دارد از منکرات ذیل جلوگیری کند:
فقره ۱: زنا، اگر به زور باشد یا به رضا، اگر پنهان باشد یا آشکار؛
فقره ۳: سحاق یا همجنسبازی زنان؛
فقره ۴: جلوگیری از لواطت، حتا لواطت با زن خود فرد؛
فقره ۷: ایجاد زمینه و اسباب به زنا، زنکهبازی، سحاق، لواطت، بچهبازی و قمار؛
فقره ۱۸: تراشیدن ریش و کم کردن آن از قبضه؛
فقره ۱۹: اصلاح موها بر خلاف شریعت اسلامی.
در مادهی ۲۴، فقرهی هفتم، در بخش تعزیرات برای محتسب صلاحیت بیحدوحصر داده است که هر طوری که خودش لازم و صلاح میبیند، برای مرتکبان منکرات فوق، جزا تعیین و آن را اجرا کند؛ «جزایی که محتسب آن را مناسب بداند و مختص به محاکم نباشد.»
شرایط زندگی دگرباشان جنسی و دسترسی آنان به عدالت، خدمات عمومی و کمکهای بشردوستانه
دگرباشان جنسی بهصورت کلی، نزد قانون بهرسمیت شناخته نمیشوند و از این منظر عضویت در جامعهی سیاسیای که آنان را از حقوق و وجایب مترتب بر آن برخوردار میکند، از دست میدهند. معنای این حرف در عمل این است که آنان اسناد هویت، بهشمول شناسنامه و پاسپورت گرفته نمیتوانند؛ مگر اینکه هویت خود را پنهان کنند یا به اجبار با هویت دیگر این اسناد را بهدست بیاورند. دسترسی اعضای این جامعه به عدالت نیز ممتنع است. در گزارش ریچارد بنت که در ماه فبروری سال ۲۰۲۳ ارائه شده است، به این موضوع اذعان شده و تأکید شده است که اعضای جامعهی دگرباشان جنسی در افغانستان در دسترسی به اسناد رسمی، خدمات بشردوستانه و سایر خدمات عمومی با مشکل مواجه هستند. مطابق همین گزارش، وزارت صحت عامهی طالبان در ۲۴ آگست سال ۲۰۲۲ میلادی جراحی تغییر جنسیت را، که دسترسی به آن یکی از حقوق بشری محسوب میشود، ممنوع کرده است.
در گزارش اختصاصی سازمان دیدبان حقوق بشر که در ماه جنوری سال ۲۰۲۲ به نشر رسیده است، به طیف وسیعی از مشکلات دگرباشان جنسی در افغانستان اشاره شده است. مطابق یافتههای این گزارش، دگرباشان جنسی در افغانستان، حتا قبل از به قدرت رسیدن طالبان با «خشونتهای جنسی، ازدواجهای زیر سن و ازواجهای اجباری، خشونت جسمی از سوی اعضای خانواده و دیگران، اخراج از مکتب، باجگیری، و طرد» مواجه بودهاند. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، این مشکلات چند برابر شده است. مطابق گزارش ریچارد بنت که در ماه فبروری سال ۲۰۲۳ ارائه شده است، دگرباشان جنسی در افغانستان با خشونت، بازداشت خودسرانه، لتوکوب، تجاوز جنسی و قتل مواجه هستند. در گزارش اختصاصی دیگر که آقای بنت بهتاریخ ۱۳ ماه می ۲۰۲۴ در مورد وضعیت حقوق بشری زنان و دختران ارائه کرده، آمده است که دگرباشان جنسی در افغانستان در معرض ازدواجهای اجباری و طرد از خانواده نیز مواجهاند. گزارش اخیر ایشان هم که در ماه آگست سال جاری ارائه شده، تأکید کرده است که اعضای این جامعه، با ازدواجهای اجباری و خشونتهای خانوادگی مواجه هستند.
جمعبندی و دورنمای آینده
طوری که در گزارش اختصاصی دیدبان حقوق بشر از قول مصاحبهشوندگان آمده است، به نظر میرسد تنها راه رسیدن به مصونیت نسبی و برخورداری از حقوق و آزادیهای اساسی برای اعضای جامعهی دگرباشان جنسی افغانستانی، مهاجرت به کشورهایی است که بهصورت حقوقی دگرباشی جنسی را بهرسمیت شناختهاند. این موضوع گزنده و دشوار است؛ بهخاطر اینکه اعضای جامعهی دگرباشان جنسی در افغانستان برای برخورداری از حقوق و آزادیهای اولیه انسانی خود مجبوراند کشور خود را با تمام مناسبات انسانی و عاطفیای که در آن داشتهاند، از دست بدهند.
از طرف دیگر، مهاجرت به کشوری که دگرباشی جنسی را بهرسمیت شناخته باشد، بهشدت دشوار و پرهزینه است. هم دسترسی به اسناد لازم دشوار است، هم تأمین هزینهی مالی و هم مسیر مهاجرت. در گزارش ریچارد بنت که در ماه فبروری سال جاری میلادی ارائه شده، آمده است که دگرباشان جنسی که به کشورهای همسایهی افغانستان مهاجر شده نیز با بدرفتاری مواجه هستند. تقریبا در تمام کشورهای همسایهی افغانستان، که نخستین مقصد بعد از خروج از کشور اند، دگرباشی جنسی جرم تلقی میشود؛ بهخصوص کشورهای ایران و پاکستان که گزینههای نسبتا عملیتر برای خروج از افغانستان اند.
نهادهای بینالمللی، بهشمول سازمان ملل متحد نیز با تأسف به موضوع حقوق دگرباشان جنسی در افغانستان توجه لازم را معطوف نمیکنند. یوناما در گزارشهای «وضعیت حقوق بشر در افغانستان» که معمولا هر سه ماه منتشر میشود، گزارش مفصل در مورد رفتار طالبان با زندانیان که سپتامبر سال گذشته همگانی شد و گزارش مفصل نظارت اخلاقی طالبان و اثرات آن بر حقوق بشر که جولای سال جاری به نشر رسید، از وضعیت دگرباشان جنسی هیچ یادی نکرده است.
هرچند کارزار بهرسمیتشناساندن آپارتاید جنسیتی در این اواخر داغ شده و نهادها و کشورهای زیادی وعده دادهاند که با استفاده از مکانیسمهای موجود بینالمللی طالبان را پاسخگو خواهند کرد، تبعیضهای ساختاری و شدید طالبان علیه دگرباشان جنسی در ذیل آن گنجانیده نشده و از آن صحبتی نمیشود. متأسفانه در این زمینه گفتمان عدالت جنسیتی هنوز هم در چارچوب دوگانهی زن و مرد، مطرح میشود. در قطعنامههای سازمان ملل متحد در مورد افغانستان، بهخصوص قطعنامههای شورای امنیت، نیز همین رویکرد وجود دارد. در برخی از موارد، سازمانها و فعالان حقوق دگرباشان جنسی در افغانستان نسبت به این رویکرد اعتراض کردهاند. اما تا اکنون هیچ نشانهای از تغییر رویکرد در این زمینه دیده نمیشود. این در حالی است که گروههای دگرباش و فعالان حقوق دگرباشان جنسی از کارزار بهرسمیتشناساندن آپارتاید جنسیتی حمایت کردهاند.
منابع و گزارشهای استفادهشده:
- بیلی استاکویل، گزارشی در مورد تجاوز جنسی و بدرفتاری با دگرباشان جنسی در زندانهای طالبان، خبرگزاری سیانان، ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، گزارش به زبان انگلیسی اینجا در دسترس است.
- حفیظالله عمادی، «سیاست همجنسگرایی»، ژورنال بینالمللی حقوق گروهها و اقلیتها، دور ۲۶، شماره ۲، سال ۲۰۱۹، صص ۲۲۴ تا ۲۶۰، انتشارات بریل، مقاله به زبان انگلیسی اینجا در دسترس است.
- دیدبان حقوق بشر، «حتا اگر به آسمان هم بروید، شما را پیدا میکنیم»، ۲۶ جنوری ۲۰۲۲، گزارش به زبان انگلیسی اینجا در دسترس است.
- ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی ملل متحد برای نظارت بر حقوق بشر در افغانستان، «وضعیت حقوق بشر در افغانستان»، نهم سپتامبر ۲۰۲۲، اینجا در دسترس است.
- ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی ملل متحد برای نظارت بر حقوق بشر در افغانستان، «وضعیت حقوق بشر در افغانستان»، نهم فبروری ۲۰۲۳، اینجا در دسترس است.
- ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی ملل متحد برای نظارت بر حقوق بشر در افغانستان، «وضعیت حقوق بشر در افغانستان»، ۲۳ فبروری ۲۰۲۴، اینجا در دسترس است.
- ریچارد بنت، گزارشگر ویژه ملل متحد برای نظارت بر حقوق بشر در افغانستان، «وضعیت زنان و دختران در افغانستان»، ۱۵ جون ۲۰۲۳، اینجا در دسترس است.
- ریچارد بنت، گزارشگر ویژه ملل متحد برای نظارت بر حقوق بشر در افغانستان، «وضعیت حقوق بشر در افغانستان»، ۳۰ آگست ۲۰۲۴، اینجا در دسترس است.
- ریچل راید، «آیا امارت اسلامی میتواند الهامبخش نوعی جدید از جرایم علیه بشریت باشد؟ دورنمای کارزار آپارتاید جنسیتی»، شبکه تحلیلگران افغانستان، ۲۹ نومبر ۲۰۲۴، گزارش به زبان انگلیسی اینجا در دسترس است.
- شمیسا، سیروس، (۱۳۸۱)، شاهدبازی در ادبیات فارسی، تهران، انتشارات فردوس.
- وزارت عدلیه، «قانون امر به معروف و نهی عن المنکر»، ۱۴۰۳، جریدهی رسمی، نمبر مسلسل ۱۴۵۲، اینجا در دسترس است.
- یوناما، «نظارت اخلاقی توسط مقامات برحال در افغانستان: اثرات آن بر حقوق بشر»، جولای سال ۲۰۲۴، اینجا در دسترس است.
- یوناما، «رفتار با زندانیان در افغانستان: رعایت حقوق بشر؛ عاملی برای اعتماد»، سپتامبر ۲۰۲۳، اینجا در دسترس است.