امروز شانزدهم حمل است یک سالپیش، در همین روز، دور اول انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. این انتخابات برای مردم افغانستان مهم و نقطهی عطف بود. برای نخستین بار قدرت سیاسی از طریق یک سازوکار دموکراتیک و با اراده مردم از یک رییس جمهور به رییس جمهور دیگر توسط انتخابات انتقال مییافت. فساد اداری گسترده دردستگاه نظام، مسامحه با مخالفان دولت و تقویت آنها در تحت نام برادران ناراضی، شیوهی حکومتداری داری قبیلوی، افزایش نابرابریهای اجتماعی، رکود اقتصادی، بیکاری و رویکردهای تبعیض آمیز قومی،از جملهی نارساییهای حکومت قبلی بود که مردم برای تغییر آن به پای صندوقهای رای شرکت کردند و با امیدواری برای ایجاد تغییر و از بین رفتن نارساییهای که مطرح شد شرکت در انتخابات را راهی برای رسید به این آرزوهایشان برگزیدند. در برابر تمامی تهیدیدهای که از طرف طالبان صورت گرفته بود که انتخابات را به مخاطره میکشانند و به مردم هشدار داده بودند که به پای صندوق های رای دهی شرکت نکنند، نه گفتند و با شکوه مندی و امید، در پای صندوق های گیری رفتند.
مردم با این دیدگاه؛ انتخابات سازوکار اعمال نظر و سهم گیری در سرنوشت سیاسی شان می باشد با رفتن در پای صندوقهای رایگیری می توانند در گزینش رییس جمهور و تشکیل حکومت جدید سهم بگیرند، به انتخابات ارج گذاشتند. با این امیدواریها، اما انتخابات با مداخلهگری هایی از حلقات قدرت و مهرههای آنها در نهادهای انتخاباتی و نیز با تقلب گسترده از طرف ستادهای انتخاباتی با شکست مواجه شد و کشیدگیهای نامزدان انتخاباتی برای کسب قدرت، باعث شد که کشور به پرتگاه انارشی دیگری سوق داده شود.
ماهها طولکشید که نتیجهی انتخابات از دل تقلبهای انتخاباتی معلوم شود. اما، در نهایت با مداخله و فشارهای خارجی،حکومتائتلافی تحت نام “وحدت ملی” تشکیل شد، حکومتی که با ترکیب نامتجانس و با رویکرد و گرایشهای متضاد می باشد. از اولین روزهای تشکیل آن معلوم بود که بیشترین وقت این حکومت صرف حل اختلافهای داخلی آن میگردد. اکنون که بیشتر از شش ماه که از عمر آن میگذرد،هنوز کابینهی آن تکمیل نشده است و تمامی ادارات محلی آن توسط سرپرستان اداره میشوند. وضعیت امنیتی کشور نه تنها اینکه بهتر نشده، بلکه سناریویهای جدیدی از ناامنی در تحت نام داعش و ایجاد تنش اجتماعی از طریق گیروگانگیرهای قومی سربلند کرده است. این سناریوهای جدید ناامنی می رساند که وضعیت امنیتی برای اهداف و بازیهای کشورهای مداخلهگر و انگیزههای عرضآلود داخلی، دامن زده میشود و نتیجهی آن، برچیدن زمینهی زندگی آرام و تامین صلح در این سرزمین می باشد.
برنامههای مهم دولت درعرصهی خدمات عمومی به خاطر ناتکمیل بودن کابینه و سر درگمیهای مدیریتی و اداری، در حالت راکد می باشند و روال عادی آن به درستی اجرا نمی شود. مثال عمده ای آن قطع برق شهرکابل بر اثر برف باریهای زمستانی است که دولت حتا نمی تواند به این مشکل اندک رسیدگی کند، شبهای پایتخت در اکثر نواعی آن با تاریکی سپری میشود چه رسد به اینکه برنامههای جدید توسعهی و خدماتی آغاز شود.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی هم به خاطر سردرگمیها و نا کامیهای حکومت برسر تشکیل کابینه و سامان دهی برنامه هایش، سردرگم و بحرانی می باشد، مردم از افزایش بیکاری و رکود اقتصادی شکایت دارند و نسبت به آینده نگران می باشند. تصویر این همه دشواریها برای همه نگران کننده است که ریشهی تمامی این مشکلات، در تقلبهای انتخاباتی توسط حکومت قبلی و نامزدان انتخابات و رییسان فعلی حکومت وحدت ملی می باشد. اگر آقای کرزی مسوولیت خویش را به خوبی انجام می داد و برای برگزاری موفقانهی انتخابات صادقانه عمل میکرد و گرایشهای قبیلوی و سلیقهی خویش را در شکست انتخابات اعمال نمیکرد. اکنون ما “حکومت دوسره” وحدت ملی را نداشتیم و کشور با چنین سردرگمیهای سیاسی و وضعیتهای پر مخاطره امنیتی و اقتصادی مواجه نمیشد.