Photo: SharghDaily

برنده‌ی این جنگ دوازده‌روزه کیست؟

یادداشت روز

جنگ دوازده‌روزه‌ی ایران و اسرائیل که از ۱۳ جون ۲۰۲۵ با حمله‌ی اسرائیل بر ایران آغاز شد، اولین جنگ شدید و پردامنه‌ی این دو کشور بود. اسرائیل برای نخستین بار تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرد و کادرهای نظامی و اطلاعاتی ایران را در داخل ایران هدف قرار داد. ایران نیز توانست در حمله‌ای متقابل تعداد زیادی از موشک‌هایش را از لایه‌های دفاعی گنبد آهنین اسرائیل عبور دهد و بر بعضی شهرهای اسرائیل خسارات قابل توجهی وارد کند. ورود امریکا به این جنگ، در روز نهم، و حمله بر تاسیسات هسته‌ای ایران در فرودو، نطنز و اصفهان می‌توانست دو پیامد بسیار متفاوت داشته باشد: تشدید جنگ و گسترش آن به کل خاورمیانه یا پایان این جنگ دوازده روزه.

همه چیز به واکنش ایران به حمله‌ی امریکا بستگی داشت. ایران گزینه‌ی دوم را انتخاب کرد و با حمله‌ی بسیار محدود و نمادین بر پایگاه امریکایی العدید در قطر به امریکا علامت داد که علاقه‌ای به گسترش درگیری ندارد. حال، اگر موقعیت سیاسی-نظامی ایران را در دو مرحله- قبل از حمله‌ی اسرائیل و بعد از حمله‌ی اسرائیل- تقسیم کنیم، ایران در مرحله‌ی قبل از حمله (یعنی در کل چهل‌وشش سالی که از عمر دولت جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد) در موقعیت مبهم‌تر یعنی بهتری بود؛ چون هنوز می‌توانست با قدرتی که برایش تبلیغات زیادی شده بود اما هنوز به آزمون عملی کامل گذاشته نشده بود، دیگران، از جمله اسرائیل، را بترساند. اما در مرحله‌ی بعد از حمله همه چیز روشن شد و به سطح آمد؛ جهان دید که ایران اولا از عهده‌ی دفاع خود در برابر اسرائیل بر نمی‌آید و ثانیا، اگر امریکا هم وارد میدان شود، ایران هیچ چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارد. این نتیجه، یعنی تن دادن به ختم جنگ در حال ضعف کامل، چیزی نبود که ایران می‌خواست. بنا بر این ایران را می‌توان بازنده‌ی اصلی این جنگ دوازده‌روزه دانست. در لایه‌ای عمیق‌تر، این جنگ نشان داد که ایران به تنهایی و تنها به کمک گروه‌های رادیکال نیابتی خود در منطقه نمی‌تواند خواست‌ها و رویکردهای ایدئولوژیک خود در منطقه را تحقق ببخشد.

اما این جنگ درجه‌ی آسیب‌پذیری اسرائیل را نیز به طور بی‌سابقه‌ای پیش چشم همگان گذاشت. اول، در این جنگ روشن شد که سامانه‌ی دفاعی اسرائیل در برابر آنچه “اشباع موشکی” طرف مقابل خوانده شده بسیار آسیب‌پذیر است. اسرائیل قبل از این جنگ مخصوصا به خاطر توانایی‌های نظامی و دفاعی‌اش غول چالاکی پنداشته می‌شد که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست. اما در این جنگ این هیبت تا حد زیادی شکست. دوم، در این جنگ روشن شد که اسرائیل، با مساحتی در حدود ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع، زیرساخت‌های حیاتی (برق، آب، حمل‌ونقل و تاسیسات و خدمات دیجیتال) بسیار آسیب‌پذیر دارد و این آسیب‌پذیری می‌تواند به تاسیسات نظامی و هسته‌ای آن نیز برسد؛ به این معنا که معلوم شد یک کشور کوچک با زیرساخت‌ها و تاسیسات متمرکز در یک جغرافیای کوچک حتا در برابر یک قدرت نظامی بسیار ضعیف‌تر چون ایران هم آسیب‌پذیر است چه رسد به ائتلافی از کشورهای ضداسرائیل یا یک ایران قدرتمندتر. سوم، این جنگ نشان داد که اسرائیل هرچند توان جنگی و نظامی بالایی دارد، همچنان شدیدا به حمایت امریکا و اروپا وابسته است. اسرائیل در قریب به هشت دهه‌ی گذشته از حمایت بی‌دریغ امریکا و اروپا برخوردار بوده، اما این احتمال نیز وجود دارد که چنانچه کشورهای دیگر منطقه به توان اقتصادی و نظامی بالایی دست بیابند، امریکا و اروپا با آن کشورها نیز (خلاف میل اسرائیل) روابط محکمی برقرار کنند و در نتیجه اسرائیل مثل اکنون از امریکا و اروپا چک سفید دریافت نکند. چهارم، اسرائیل با شروع این جنگ دوازده‌روزه و حمله بر یک کشور دیگر آن روایت جهانی به عنوان یک کشور “دفاع‌کننده‌ازخود” را از دست داد و چهره‌ی یک کشور “مهاجم” را برای خود تثبیت کرد. این جابجایی، مشروعیت بین المللی اسرائیل را لطمه می‌زند و ممکن است از لحاظ استراتژیک (و نه فقط تاکتیکی و مقطعی) برای اسرائیل هزینه‌های زیادی در آینده داشته باشد.

با همه‌ی این‌ها، ایران بازنده‌ی اصلی این جنگ است، چون میان هزینه و فایده‌ی کارزاری که برای محو اسرائیل به راه انداخته بود فاصله بسیار زیاد است؛ به این معنا که ایران هزینه‌ی بسیار کرد و فایده‌ای نگرفت. این یعنی باخت. حمله‌ی اسرائیل ایران را از نظر نظامی، اطلاعاتی و سیاسی کشوری ضعیف‌تر برجا گذاشت که در آینده نیز ممکن است نتواند خود را به آسانی از سایه‌ی سنگین این شکست از اسرائیل وارهاند. این برای اسرائیل یک برد محسوب می‌شود. اما ایران، در پایان چهل و شش سال کارزار ضداسرائیلی، در این جنگ تنها توانست بعضی از آسیب‌پذیری‌های اسرائیل را به روشنی بیاورد. روشن است که جنگ اسرائیل و ایران (چنانچه در ایران رویکردی دیگر و حکومتی دیگر بر سر کار نیاید) در اشکال دیگر ادامه خواهد یافت و ممکن است گاه باز صورت نظامی پیدا کند. اما واضح است که الگوی پیش رو در تقابل این دو کشور تا دیرها همینی خواهد ماند که این بار آزموده شد: اسرائیل قدرتمند و دقیق العمل، ایران درشت‌گوی و کم‌توان.