نویسنده: سیمور هرش
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: London Review of Books
روز بعد، جان برینان، مشاور ارشد اوباما در امور مبارزه با تروریزم در آن زمان، وظیفه داشت که وجهه و اعتبار اوباما را حفظ کند و اظهارات بیمورد او را در جریان آن سخنرانی، توجیه کند. او جزئیات بیشتر اما گمراهکنندهتر را دربارهی حمله بر مجتمع بن لادن و کشتن او، بیرون داد. او صحبتش را ثبت کرده و در آن گفت که این مأموریت توسط تیمی از گروه عملیات ویژهی نیروی دریایی انجام شد و به آنها گفته شده بود که در صورت امکان، بن لادن را زنده بگیرند. او گفت که ایالات متحده هیچ معلوماتی در دست نداشت که نشان دهد کسی در حکومت پاکستان یا ارتش آن از موقعیت بن لادن قبلا خبر داشته است. او در این پیام گفته بود:«تا زمانی که تمام افراد و تمام هواپیماهای ما از فضای پاکستان خارج نشده بود، ما با پاکستانیها تماس نگرفتیم.» او در پیامش با تأکید از شجاعت اوباما برای دستور این حمله یاد کرده و گفته بود که ایالات متحده تا پیش از زمان آغاز عملیات، معلوماتی در دست نداشت که تأیید کند که بن لادن در آن مجتمع زندگی میکند. او گفت که «به باور من اوباما یکی از شجاعانهترین تصمیمهای را گرفت که در این اواخر کمتر رییس جمهوری جرئت آن را داشته است.» او در پیامش شمار کشتهشدگان در داخل مجتمع را، پنج تن اعلام کرد: بن لادن، یک قاصد، برادرش، یک پسر بن لادن و یکی از زنان که بن لادن او را سپر خود ساخته بود.
چنانی که به گزارشگران گفته شده بود، او تکرار کرد که «او دست به حمله بر کسانی زد که داخل حیاط خانه شده بودند. اینکه واقعا او توانست شلیک کند یا نه، من نمیدانم…بن لادن آنجا بود، کسی که حملههای تروریستی را دستور میداد…در جایی زندگی میکرد که از نظر دور بود و پشت سر یک زن پنهان شده بود و از او به حیث سپر استفاده میکرد. این ماهیت شخصیت او را نشان میدهد.»
رابرت گیتس بر نظری که توسط برینان و لیون پانتا مطرح شده بود نیز اعتراض کرد. برینان و لیون پانتا گفته بودند که آنان معلومات دربارهی محل زندگی بن لادن را توسط فرو بردن سر ]زندانیان القاعده[ در آب و دیگر اشکال شکنجه به دست آوردند. به گفتهی مقام بازنشستهی سیا، «تمام این داستانها در زمانی ساخته میشود که تیم عملیات خاص پس از انجام مأموریت به خانه برمیگردند. افراد استخبارات آن را میدانند. تمام این کار را گروهی از افسران بازنشستهی سیا که بر اساس قرارداد به کار شان ادامه میدهند، میدانند. این افسران توسط بعضی از برنامهریزان حمله فراخوانده میشوند تا آنها را در خلق داستان کمک کنند. سپس کهنهکاران به میدان آمدند و گفتند که چرا نپذیریم که ما بعضی از معلومات دربارهی بن لادن را از طریق استنطاق پیشرفته به دست آوردیم.» در آن زمان، در واشنگتن دربارهی تعقیب عدلی عوامل سیا که مرتکب شکنجه شده بودند، حرف و سخن وجود داشت.
به گفتهی مقام بازنشستهی سیا، «گیتس به آنها گفت که این کار مؤثر واقع نخواهد شد. او هرگز با این تیم همراه نبود. او به خاطر تخصص و کارش میدانست که نباید در این کار بیهوده شریک باشد. اما وزارت خارجه، سیا و پنتاگون بر خلق داستان برای پنهان اصل ماجرا تأکید داشتند. هیچ یک از اعضای تیم عملیات خاص فکر نمیکردند که اوباما بر صفحهی تلویزیون ملی ظاهر خواهد شد و کشتن بن لادن را اعلان خواهد کرد. فرماندهی نیروهای ویژه دچار شوک شده بودند. هراس نیروهای ویژه این بود که اگر داستان واقعی این مأموریت افشا شود، آنگاه کاخ سفید تقصیر را بر گردن آنها خواهد انداخت.»
راه حل کاخ سفید آن بود که نیروهای ویژه را ساکت سازد. به تاریخ 5 ماه می، هر یک از اعضای تیم حملهی نیروهای ویژه که اکنون به پایگاه شان در ویرجینیای جنوبی برگشته بودند، و بعضی از اعضای رهبری فرماندهی مشترک عملیات ویژه، برگههای سری دریافت کرده بودند که توسط بخش حقوقی کاخ سفید نوشته شده بود؛ در این برگه گفته شده بود که هر کس که دربارهی این مأموریت صحبت کند، چه به شکل خصوصی و چه به شکل عمومی، جزا خواهد دید و به دادگاه معرفی خواهد شد. به گفتهی مقام بازنشسته، نیروهای عملیات ویژه ناراحت بودند. اکثر آنها سکوت کردند چنانکه ویلیام مکراون، فرمانده مشترک عملیات ویژه سکوت کرد. «مک راون شوکه شده بود. او میدانست که کاخ سفید بر او جفا کرده است. اما او یک عضو خیلی پختهی نیروهای عملیات ویژه بود و نه یک کنشگر سیاسی و او میدانست که هیچ شکوهی در اعتراض در برابر رییس جمهور وجود ندارد.
در جریان چند روز، بعضی از لافوگزافهای روزهای اول آشکار شد و سپس پنتاگون سلسلهای از بیانیههای توضیحی را صادر کرد، اینکه زمانی که بر بن لادن شلیک و او کشته شد، او مسلح نبود و بن لادن یکی از همسرانش را به حیث سپر استفاده نکرده بود. مطبوعات تا حدودی این توضیحات را پذیرفتند و اشتباهات را اجتنابناپذیر دانستند.