عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود؟

شما اگر جای اشرف غنی می‌بودید، در جنجال میان کوچی‌ها و مردم محل در بهسود ولایت میدان‌وردک، از کدام طرف حمایت می‌کردید؟

در جریان انتخابات ریاست جمهوری بودند کسانی که گول طرح‌ها و برنامه‌های فریبندۀ او را خوردند و در حمایت از او گلو پاره کردند و داد از شکستن زندان سیاسی «افغانستان مرکزی» و «حل بنیادی» مسئله‌ی کوچی‌ها و هزاره‌ها زدند. اما عده‌ای دیگر هم‌چنان بر این‌که اشرف غنی یک فاشیست تمام‌عیار است، پافشاری داشتند و کسانی را که در حمایت از او سخن می‌راندند و می‌نوشتند، محکوم می‌کردند.

اکنون که دوباره فصل تعرض کوچی‌ها بر مناطق هزاره‌ها فرارسیده است، اشرف غنی هم‌چنان به نفع برادران کوچی‌اش حکم می‌راند و کسانی که در حمایت از او گلو پاره کرده بودند، هم‌چنان خاموش اند یا برای رفتن به بامیان و… لحظه‌شماری می‌کنند. نه از طرح حل مسئله‌ی کوچی و ده‌نشین خبری است و نه شکستن زندان سیاسی هزارستان.

از سوی دیگر، عبدالله عبدالله، رییس اجرایی حکومت وحدت ملی به عنوان کسی که بیش از 70 درصد رای مردم هزاره را در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از آن خود کرد، نیز در این باره خاموشی اختیار کرده و دم بر نمی‌آورد. آقای عبدالله تعهداتی به جامعه‌ی هزاره دارد که باید پای آن‌ها بایستد، ورنه روزی خواهد رسید که او باز هم به رای یا حمایت هزاره‌ها نیازمند شود.

در خبرنامه‌ای که روز دوشنبه از سوی ارگ ریاست جمهوری نشر شد، چند نکته درباره‌ی جنجال کوچی‌ها و هزاره‌ها در بهسود میدان‌وردک قابل تأمل است:

یکم: رییس جمهور گفته که گروگان‌گیری برای او قابل تحمل نیست و دستور(!) داده که پنج گروگان کوچی به زودی آزاد شود. گروگان‌گیری از زمستان سال گذشته آغاز شد. 31 مسافر هزاره، فقط به دلیل هویت قومی‌شان، از ولسوالی شاه‌جوی ولایت زابل ربوده شدند. این ربوده‌شده‌ها بیش از دو ماه در بند برادران آقای غنی ماندند و او تا زمان آزادی 19 تن از آن‌ها، هیچ واکنشی از خود نشان نداد و به گفتۀ خودش، سر در لاک «سکوت استراتژیک»ِ مرگ‌بارش برد. آقای غنی هیچ‌وقت دستور نداد که این 31 نفر «باید» آزاد شوند. هم‌چنان او تا هنوز سکوتش را درباره‌ی آن 12 نفر گروگان دیگر نشکسته است.

پس از گروگان‌گیری زابل، چندین مورد گروگان‌گیری دیگر از سوی برادران آقای غنی در مناطق گوناگون، به‌ویژه در غزنی، رخ داده است. دو زن، یک کودک و چندین مرد هزاره هنوز هم در گروگان اند؛ اما تا کنون کسی نشنیده است که جناب رییس جمهور حتا یادی از آن‌ها بکند.

حالا که پنج برادر کوچی آقای غنی به دلیل تعرض بر ملک، مال و ناموس هزاره‌ها در میدان‌وردک گروگان گرفته شده اند، رگ غیرت جناب به جوش آمده و دستور داده تا آن‌ها آزاد شود. آیا برای رهایی از گروگان‌گرفته‌شدن در افغانستان، باید «کوچی» بود تا رییس جمهور فرمان آزادی‌مان را صادر بفرماید؟

دوم: رییس جمهور گفته است که گروگان‌گیری نباید تبدیل به «فرهنگ» شود. محض اطلاع رییس جمهور باید گفت که گروگان‌گیری و دهشت‌افگنی و راه‌گیری در قاموس هزاره‌ها جایی ندارد و این برادران خود آقای غنی اند که همیشه در جهت ترویج چنین فرهنگ خشونت‌بار و وحشیانه‌‌ای تلاش کرده اند. هزاره‌ها هیچ‌گاهی از گروگان‌گیری و تعرض به حیثیت و ناموس دیگران به عنوان ابزار سیاسی یا غیرسیاسی کار نگرفته اند.

اگر رییس جمهور در صدد از میان برداشتن چنین فرهنگی است، باید از برادرانش تقاضا کند یا به آن‌ها دستور بدهد که تمام گروگان‌های هزاره را آزاد کنند و دیگر دست به چنین اقدام وحشیانه‌ای نزنند.

سوم: در اعلامیه‌ی ارگ ریاست جمهوری آمده است که اشرف غنی پس از شنیدن گزارش والی میدان‌وردک درباره‌ی جنجال بین کوچی‌ها و ده‌نشین‌ها، «برای دفع خصومت‌ها بین دو طرف و حل بنیادی آن، به مسئولین مربوط هدایات مشخصی داد». درباره‌ی این «هدایات مشخص» همین کافی‌ست که در این نشست آقای رییس جمهور هیچ هزاره‌ای حاضر نبوده است.

چهارم: رییس جمهور گفته است، کمیسیونی که برای حل معضل کوچی و ده‌نشین تعیین شده بود، هرچه زودتر کارهای بنیادی‌اش را در این زمینه آغاز کند. این کمیسیون از آغاز کمیسیونی نبود که بشود روی آن حساب باز کرد و بسیاری‌ها در همان زمان به افرادی که به نمایندگی از جامعه‌ی هزاره در این کمیسیون گماشته شده اند، اعتراض کردند. آقای رییس جمهور اگر واقعا در صدد حل معضل کوچی و ده‌نشین است، باید صادقانه و بدون کدام غرض و مرض، افراد صاحب صلاحیت و بدون سوءسابقه را به نمایند‌گی از هزاره و کوچی در این کمیسیون جابه‌جا کند تا به گفتۀ خودش «راه‌حلی بنیادی» برای این مشکل سنجیده و عملی شود.

به نظر من، هیچ‌گاه نمی‌توان از یک کوچی توقع داشت که در جنجال بین برادر کوچی‌اش و هزاره‌هایی که او فقط به عنوان ابزار رسیدن به ریاست جمهوری از آن‌ها استفاده کرده است، به نفع برادرش کار نکند. اشرف غنی همان «احمدزی» است و احمدزی می‌ماند و وقتی بزرگ‌شدن و تحصیل‌کردن در آمریکا و کار در بانک جهانی نتوانست او را تغییر دهد، برداشتن نام قبیله‌اش (احمدزی) نمی‌تواند از او شخصیت دیگری بسازد. پس هرگز نمی‌توان از این کوچی مدرن توقع داشت مسئله‌‌ای را که به برادرانش ربط دارد، عادلانه حل‌وفصل کند. «عاقبت گرگ‌زاده گرگ می‌شود».

پس راه‌ جلوگیری از حمله‌ و تعرض کوچی‌ها، اشرف غنی و طرح‌ها و برنامه‌های فریبنده‌اش نیست؛ برخورد جدی با این معترضان و سنجیدن راه‌حلی مناسب برای آن است. باید از موضع قدرت با آن برخورد کرد، تا آقای غنی مجبور شود جلو تعرض هر ساله‌ی برادرانش به مال و ناموس مردم را بگیرد.

دیدگاه‌های شما
  1. هر شخص در باره کوچی ها وهزاره تحلیل نظر کرده هدف چه بوده چرا دامن میزنید ونقاق میندازید چه هزاره چه اوبک چه پشتنون وبعضی اقوام دیگر همه افغان هستیم .دل سیاهی و کینه را از دل بیرون کنید

  2. I think people of Afghanistan has nobody to blame, but themselves. Most of the Afghans are not only quite ignorant but also hopelessly gullible. For thirteen years they sat quietly on the sidelines and watched on how Kharzai made fools of them by making himself one of the richest and most powerful man in the country. The Afghans supported him. Now is Ghani’s turn, and he was also supported by millions of these ignorant Afghans. Security is just a dream, economy is collapsing and the country is heading towards hell. But Afghans do what they do best, tolerate this unbearable situation and blame the politicians who never cared about them in the first place. When Abdullah was about to lose the elections, hundreds of his supporters went out onto the streets to get him into this powerful position. Now those same people have been losing everything they have got and what they do: they blame same politicians they were supporting until yesterday. Look at the Egyptians who overthrew a government just by sitting on Taharir square for weeks. They have got what they deserved a better president. Wake up and fight for your rights peacefully today because tomorrow there will not be an Afghanistan to fight for n

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *