دیپلمات/احمد بلال خلیل
بخش اول
اشرف غنی، رییسجمهور افغانستان، که در ششمین کنفرانس قلب آسیا در آمریتسار هند سخن میگفت، نهتنها از پاکستان انتقاد کرد بلکه، مهمتر از آن، 500 میلیون دالر کمک پاکستان را که اخیرا در کنفرانس بروکسل در اروپا تعهد کرده بود، رد کرد. اشرف غنی، اندکی پس از بازگشتش به کشور، پا را فراتر از این گذاشت و گفت: «ما روابط موقر و معزز میخواهیم، نه خیرات». رییسجمهور افغانستان با خوشبینی اضافه کرد: «اگر به ما اجازه بدهند تا در صلح [زندگی کنیم] ما میتوانیم 500 میلیون دالر پیدا کنیم و اگر برای پنج سال [صلح وجود داشته باشد]، ما در حالتی خواهیم بود که به دیگران 500 میلیون دالر بدهیم».
رد [کمک پاکستان] توسط غنی، بیشترین افت روابط دوجانبه میان کابل و اسلامآباد در پانزده سال گذشته، بهویژه در دوران حاکمیت حکومت وحدت ملی در افغانستان، را رقم زد. درست است که ماه عسل [روابط] کابل-اسلامآباد مدتها پیش پایان یافت و از آنجایی که پاکستان در آوردن طالبان به میز مذاکرات در ماه مارچ 2015 و سپس در ماه مارچ 2016 ناکام بوده است، حکومت وحدت ملی قبلا اسلامآباد را سرزنش کرده است. با اینحال، در 15 سال گذشته این نخستین باری است که کابل کمک یک کشور را رد میکند. این تغییر در سیاست کابل در قبال پاکستان واکنشهای زیادی را در افغانستان و پاکستان برانگیخت.
سرتاج عزیز، مشاور امور خارجه [نخستوزیر] پاکستان و نمایندگان ارشد در کنفرانس قلب آسیا، اظهارات غنی را «اتهامات بیاساس» خواندند. او گفت: «سادهلوحانه است که صرف یک کشور را بهخاطر افزایش اخیر در سطح خشونتها مقصر بدانیم. نیاز است که هدف و یک دیدگاه جامع داشته باشیم». وقتی عزیز به کشورش بازگشت به خبرنگاران در اسلامآباد گفت: «هدف بیانیهی اشرف غنی خوش ساختن هند بود. او اضافه کرد: «تلاشهای هند برای تفرقهافگنی بین ما [پاکستان و افغانستان] زیاد دوام نخواهد آورد».
با اینحال، واکنشها در کابل عمدتا مثبت بود. واکنش پاکستان، با نگاهی به رسانههای چاپی و الکترونیکی اردوزبان و انگلیسیزبان پاکستانی بهخوبی قابل درک است، رسانههایی که در نخست سرزنش [رهبران پاکستان] توسط غنی را بهطور گسترده پوشش دادند و سپس، در حالیکه رسانهها توجهشان را به اخبار مرگ جنید جمشید در نتیجهی سقوط هواپیما معطوف کردند، از سرخط اخبار ناپدید شد.
متاسفانه، وقتی پای سیاست خارجی افغانستان، هند و پاکستان در قبال یکدیگر به میان میآید، آنها از عینک روابط دوجانبه به آن نگاه نمیکنند. همیشه مثلثی وجود دارد که بر سیاستهای آنها عمیقا تاثیر میگذارد. سیاست پاکستان در قبال افغانستان بسیار هند-محور است؛ سیاست هند در افغانستان بهشدت از تمایل به یک برتری امنیتی و روانی بر پاکستان اثر میپذیرد. در همینحال، کابل از کارتهای پاکستان و هند، شبیه کاری که رهبران افغانستان در جریان «بازی بزرگ» در ایجاد توازن میان روسیهی تزاری و هند بریتانوی انجام میدادند، استفاده میکنند. کابل، از جنگ سرد تا امروز، گاهی به هند و گاهی به پاکستان نزدیک بوده است و دستاورد و نفع از یک طرف به قیمت طرف دیگر بهدست آمده است.
سیاست خارجی افغانستان در جریان جنگ سرد
استقلال شبهقارهی هند از یوغ امپراطوری بریتانیا و به دنبال آن تجزیهی این شبهقاره، بهخاطر توافق جنجالی بر سر «خط دیورند» با امپراطوری بریتانوی که کابل هرگز آن را نپذیرفت و احتمالا هرگز آن را به رسمیت نخواهد شناخت، فورا بر سیاست خارجی افغانستان تاثیر گذاشت. ظهور پاکستان نهتنها سیاست در آسیای جنوبی و نقشهی آن را تغییر داد، بلکه سیاست داخلی و خارجی، ادبیات و روانشناسی افغانستان را نیز دگرگون کرد.
از سال 1947 بدینسو، سیاست کابل در قبال هند و پاکستان بحثبرانگیزترین موضوع در سیاست خارجی افغانستان بوده است و بحثها روی اینکه آیا افغانستان بین دهلی و اسلامآباد توازن برقرار کند، بیشتر به هند متمایل شود یا بهخاطر صلح و امنیت به پاکستان نزدیک شود، وجود داشته است. از لحاظ تاریخی، سیاست کابل در قبال هند و پاکستان آمیزهیی از ایدهآلیسم، پراگماتیسم و رئالیسم بوده است. وقتی پاکستان در جریان جنگ سرد رهبران ملی گرای پشتون و بلوچ را دستگیر کرده یا زندانی ساخت، کابل با بلاغت به آن پاسخ گفت.
علاوه برآن، کابل اقدام پاکستان برای ادغام ولایتهای مختلف غرب پاکستان (پاکستان امروزی) به یک واحد به منظور خنثا کردن غرش نارضایتی در شرق پاکستان (بنگلادیش امروزی) را بهشدت مورد انتقاد قرار داد. این سیاست افغانستان از «پشتونستانیسم» تاثیر پذیرفته بود که توسط علل ایدهآلیستی و اصولی، (از قبیل کمک به پشتونها و بلوچها در تعیین سرنوشتشان، به رسمیت نشاختن خط دیورند و بیشتر از همه تداوم خواست قلمرو از دسترفته در توافق دیورند در سال 1893 بهعنوان خاک افغانستان که بخشهایی از ایالتهای خیبر پشتونخواه و بلوچستان امروزه است» پیش برده میشد. براساس این سیاست، کابل حتا به ناسیونالیستها و جداییطلبان بلوچ و پشتون که خواهان جدایی از پاکستان بودند، پناهگاه داد. پس از آن، وقتی رهبران جوان جنش اسلامی افغانستان مانند گلبدین حکمت یار، احمدشاه مسعود، برهانالدین ربانی و دیگران برای آموزش به پاکستان رفتند، پاکستان نیز همین کار را کرد. با اینحال، در جریان جنگهای هند و پاکستان در سالهای 1965 و 1971، کابل، برخلاف این سیاست عمومی، موضع بیطرفی بین دهلی و اسلامآباد اختیار کرد. در حقیقت، کابل در اوج تنشهای دو جانبه با پاکستان، چنانچه اسلم ختک، سفیر پیشین پاکستان در کابل در کتابش توضیح داده است و از خورشید محمود قصوری، وزیر خارجهی پیشین پاکستان، در کتابش نقلقول کرده است، حتا پیشنهاد کنفدراسیون بین پاکستان و افغانستان را داد.
در جریان سالهای آخر حکومت رییسجمهور داوود خان فرصتی برای هردو کشور بهدست آمد تا مسألهی مهم دوجانبهی خط دیورند را حل کنند. داوودخان و ذوالفقار علی بوتو، نخستوزیر پاکستان، تا رسیدن به توافقِ متوقف ساختن استفاده از خاک هردو کشور علیه یکدیگر و تسلیمدهی مخالفان فاصله زیادی نداشتند. با اینحال، کودتای کمونیستی در افغانستان و کودتای ضیاالحق در پاکستان این رویاها را در هم شکست.
حکومت کمونیستی در افغانستان بهشدت به روابط مردم افغانستان با هند صدمه زد و برعکس، روابط با پاکستان بهبود یافت. پاکستان به مجاهدین افغانستان کمکهای مالی، دیپلماتیکی و نظامی کرد و از بیش از 5 میلیون افغانی میزبانی کرد، در حالیکه هندیها در عوض، با حکومت کمونیست افغانستان روابط نزدیک داشت و تجاوز شوروی را علنا محکوم نکرد.
ادامه دارد…