« عمیقا میترسیم که با انتحاری مواجه نشویم. به همین دلیل، به هر جا که برویم، از گوشه و کنار عبور میکنیم تا مبادا انفجاری رخ ندهد. بیشتر اوقات خود را در اتاق میگذرانیم. میترسیم که کشته نشویم.»
این جملات، بخشی از گفتههای دو جوان مهاجر افغان است که به صورت اجباری از آلمان اخراج شده و اکنون در وضعیت دشواری در کابل بهسر میبرند.
ترس و واهمه از وقوع حملهی انتحاری، نبود هیچ یک از اعضای خانواده در افغانستان، ناآشنایی با شهر کابل و بیپولی، از چالشهای جدی این دو مهاجر اخراجشده است.
سوم اکتوبر 2018، یکی از بدترین روزهای زندگی نورالله و امین رقم خورد. روزی که این دو جوان بهصورت اجباری از آلمان اخراج و به کشوری برگردانده شدند که روزگاری خانوادههایشان به دلیل مشکلات فراوان بهویژه نبود امنیت جانی و شغلی، آنجا را ترک کرده بودند.
در سیزدهمین دور اخراج گروهی پناهجویان افغان از آلمان، هواپیمای حامل نورالله و امین با ترس و یأس، وقتی آفتاب پشت کوههای غرب کابل غروب کرده بود، در میدان هوایی بینالمللی حامد کرزی به زمین نشست؛ ورود به شهری که خطرناکترین پایتخت جهان نام گرفته است.
ترس مداوم و مهارنشدنی از ناامنی، شرایط بد اقتصادی، بیکاری و دشوارتر از همه، نبود اقارب و آشناهای دور یا نزدیک خانوادگی در افغانستان، شرایط زیست در کابل را برای آنها دشوار کرده است.
به محض خروج از هواپیما، نورالله و امین، اولین بستهی کمکی سازمان بینالمللی مهاجرت(IOM) را دریافت کردند. «2500 افغانی» کرایهی راه، برای هر مهاجری که به صورت اجباری اخراج میشوند.
نورالله و امین میگویند که پیش از آن، هیچ پولی با خود نداشتند. پولیس آلمان پس از صدور دستور اخراج آنها، همهی دار و ندارشان را ضبط کرده بودند.

به نقل از نورالله و امین، مسوولان ادارهی سازمان بینالمللی مهاجرت و مقامهای وزارت مهاجرین و عودتکنندگان افغانستان در میدان هوایی بینالمللی حامد کرزی به پذیرایی از مهاجران اخراج شده آمده و به همهی مهاجران وعده داده بودند که به آنها کمک مالی کرده و مصارفشان را پرداخت میکنند.
پیش از این مقامهای وزارت مهاجرین به روزنامه اطلاعات روز گفته بودند که کشورهای میزبان، به پناهندگانی که برای برگشت به کشورهاشان داوطلب میشوند، ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ یورو میپردازند اما پناهندگانی که پروندهیشان رد میشود و بهصورت اجباری اخراج میشوند، از این حقوق محرومند.
پناهگرفتن در اروپا و اخراج اجباری
نورالله در ایران زاده شده است. پس از سه صنف آموزش، در پی آن چه برخود نادرست ایرانیها عنوان میکند، از مکتب اخراج میشود.
نورالله میگوید وقتی پسران مهاجر افغان از مکاتب اخراج میشدند، در یکی از روزها، مادرش به مکتبی که او در آن درس میخواند، مراجعه کرده و با التماس به مسوولین مکتب، از آنها میخواهد که از اخراج فرزندش صرفنظر کنند. به ادعای او، مسوولین اما وقعی به این التماسها نمیگذارند.
التماسهای مادر به مسوولین مکتب باعث میشود که نورالله از ادامهی تحصیل چشم پوشیده و برای بهبود وضعیت بد اقتصادی خانواده، به کارگری رو آورد. برای نورالله که در آن هنگام 9 سال داشت و هنوز نمیتوانست درک واقعبینانهیی از زندگی داشته باشد، هدفی بزرگتر از خروج از ایران و رسیدن به اروپا در آن سوی آبها وجود نداشت. تحت تأثیر موجی از مهاجرتهایی که اغلبا به نتایج خوبی میرسید، نورالله میخواست به هر قیمت ممکن، خودش را به اروپا رسانده و به یک زندگی مرفه و آرام دست یابد.
سال 2010، نورالله جوانی بود که بهنظر میرسید بیش از هر زمانی از زندگی در ایران و برخوردهای زنندهی برخی از شهروندان ایران خسته شده باشد. پس از چندین سال تلاش برای فراهم کردن زمینههای مهاجرت به اروپا و جلب رضایت خانواده، اگرچه ناکام بود اما دگر به آخر خط رسیده بود. نمیتوانست بیشتر از آن در ایران بماند. با وجود مخالفتهای شدید پدر و مادرش، راه مهاجرت به اروپا را در پیش گرفت و با عبور از سه کشور ترکیه، یونان و ایتالیا، پس از قریب به چهل روز، خودش را به آلمان رساند.
نورالله در آلمان دو سال آموزشهای زبان فراگرفت و پس از آن در یک شرکت ترمیم موتر، شغلی دست و پا کرد. به دلیل نداشتن سند تابعیت آلمان، نمیتوانست مجوز کار داشته باشد و بههمین دلیل، تا وقتی که مورد پیگرد قرار نگرفته بود، بهصورت غیرقانونی و مخفیانه کار میکرد. پس از ممنوع شدن از هر نوع فعالیت شغلی توسط نهادهای مسوول، نورالله با استفاده از تذکرهی یکی از دوستانش، موفق شد که از افغانستان برای خود و خانوادهاش تذکره بگیرد. پس از آن، نورالله دو بار موفق به دریافت مجوز کار در المان شد. بعد از دو سال سرگردانی، وقتی میخواست بهصورت قانونی وارد بازار کار شود، کابوس اخراج سر رسید.
او پس از هشت سال اقامت و کار در آلمان، در اول ماه اکتوبر امسال، بهصورت اجباری از آلمان اخراج و به افغانستان فرستاده شد.
صبحگاهان یکی از روزهای اول اکتوبر، وقتی او هنوز در بستر خواب بود، چهار سرباز پولیس آلمان وارد اتاقش شدند. بدون هیچ توضیحی، بهدستهایش دستبند زده و او را با خود بردند. «بدون این که به من اطلاع بدهند، وارد اتاقم شدند. وقتی متوجه شدم که آنها پولیس هستند، میخواستم خودم را از پنجرهی طبقهی چهارم ساختمان محل اقامتم، به پایین بیاندازم.»
وقتی پولیس آلمان، نورالله را به میدان هوایی فرانکفورت منتقل کرد، افقهای زندگی برای او بیش از هر زمانی تیره و تاریک بود. پس از نزدیک به پانزده سال تلاش برای خروج از ایران و سپس اقامت در آلمان، اکنون او احساس میکرد که در زندگیاش، با سقوطی آزاد، به کف یک پرتگاه تاریک به زمین خواهد خورد.
نورالله، هیچ آشنا یا عضوی از خانوادهاش را در افغانستان ندارد. او حتا به دقت نمیداند که از کدام ولایت افغانستان است.
در داخل هواپیمایی که او را به افغانستان منتقل میکرد، نورالله سعی میکرد کسی را پیدا کند که بتوانند با همدیگر حرف بزنند. سرنوشت مشترک و تجربههای مشابه دوران مهاجرت در ایران و آلمان، نورالله و امین خاوری را به همدیگر پیوند زد. آنها با همدیگر دوست شدند تا بقیهی دشواریهای زندگی را همگام و با همدیگر تحمل و احیانا عبور کنند.
نورالله و امین پس از آن که به کابل رسیدند، در هوتل سپینزرـ هوتلی در مرکز پایتخت که از طرف سازمان بینالمللی مهاجرت بهعنوان اقامتگاه مؤقت پناهندگان برگشت داده شده قرارداد شده استـ اقامت گزیدند.
هر مهاجری که به افغانستان بر میگردد، تنها دو هفته فرصت دارد که در این هوتل اقامت داشته باشد.
وقتی آنها را در یکی از رستورانتهای شهر ملاقات کردم، نیمهی اول ضربالاجل اقامتشان در هوتل را سپری کرده بودند. یأس، نگرانی ناشی از بیپولی و بیکاری و ترس آشکار از وضعیت نامطمئن امنیتی پایتخت را در آنها دیدم. برای نخستین بار عمیقا متوجه شدم که کابل، برای کسانی که با انفجارها و حملات انتحاری این شهر خو نکردهاند یا ناآشنایند، تا چه حدی میتواند ترسناک و اضطرابآور باشد.
امین خاوری که سه سال پیش از ایران به آلمان مهاجر شده بود، اکنون در پسکوچههای کابل برای تأیید هویتش، سرگردان است.
او میگوید که پدرش در جوانی و در دورهی جنگهای داخلی، افغانستان را ترک کرده و اکنون تذکرهی افغانستان ندارد و بههمین دلیل، ادارهی ثبت احوال نفوس به او تذکرهی تابعیت نمیدهد.
این جوان 23ساله بهدلیل نداشتن تذکرهی تابعیت افغانستان، موفق نشد که درخواست پناهندگیاش در آلمان را با موفقیت به فرجام برساند.
نداشتن تذکره و پاسپورت افغانستان، از عمدهترین دلایل رد شدن درخواست پناهندگی آنها در آلمان بود. هر کدام با هشت و سه سال اقامت در آلمان، موفق به دریافت جواز پناهندگی در آن کشور نشدند.
اکنون، یک ماه از اقامت نورالله و امین در کابل میگذرد. آنها پس از دو هفته اقامت در هوتل «سپین زر» بهسختی موفق شدند، اتاقی در یکی از مسافرخانههای کوتهسنگی کابل به کرایه بگیرند. برای به اجاره گرفتن یک اتاق، آنها هیچ راهی جز فروش مبایل هوشمندشان نداشتند. جبیبهاشان از پول خالی بود.

بر اساس گزارش یک رسانهی آلمانی، ادارهی مهاجرت و پناهندگی آلمان از سال ۲۰۱۵ تا آغاز سال ۲۰۱۸، درخواست پناهندگی 82 هزار و 357 پناهجوی افغان را رد کرده است.
روزنامهی آلمانی«دی ولت» گزارش کرده است که علاوه بر این ۸۲ هزار و ۳۵۸ پناهجوی ردشدهی افغان، پروندههای پناهندگی ۱۵هزار و ۲۹۰ پناهجوی دیگر نیز مشکلاتی دارد.
در گزارش این روزنامه آمده است که این افراد یا درخواست پناهندگیشان را پس گرفتهاند یا پس از درخواست پناهندگی در آلمان، به دیگر کشورها سفر کردهاند.
در سال ۲۰۱۶ پس از بروز بحران مهاجرت در اروپا، برخی از کشورها از جمله آلمان تصمیم گرفتند که ۴۰ درصد پناهجویانی که بهصورت غیرقانونی به اروپا پناهنده شده بودند را به صورت گروهی اخراج کنند؛ تصمیمی که حکومت افغانستان را در شرایط سختی قرار داد و میتوانست آغاز بحران تازهیی برای دولت افغانستان باشد.
وزارت مهاجرین و عودتکنندگان افغانستان میگوید که بحران احتمالی اخراج پناهجویان از اروپا مهار شد و حکومت افغانستان با برگزاری بیش از ۱۵۰ نشست و امضای چندین سند تفاهم و همکاری با کشورهای اروپایی، از اخراج گروهی پناهجویان افغان، جلوگیری کرد.