«خطر اصلی در گفت‌وگوهای صلح دو مرحله‌ای بودن آن است»

«خطر اصلی در گفت‌وگوهای صلح دو مرحله‌ای بودن آن است»

اشاره: با جدی شدن گفت‌و‌گوهای مقدماتی برای آغاز مذاکرات صلح، اطلاعات روز سلسله‌ای از گفت‌و‌گوها را با نخبگان سیاسی و اجتماعی و صاحب‌نظران انجام داده است. متناسب به گروه‌های اجتماعی و سیاسی که در گفت‌و‌گوهای صلح نقش دارند یا می‌توانند و می‌باید سهم داشته باشند، مصاحبه‌شوندگان‌مان را برگزیده‌‌ایم. اگرچه دشوار است که دیدگاه‌ تمام طرف‌های سهیم یا مرتبط با گفت‌و‌گوهای صلح را به‌صورت جامع و کامل بازتاب داد اما سعی کرده‌ایم که در حد امکان، گستردگی و تنوع مصاحبه‌شوندگان را صورت داده باشیم. ما معتقدیم که به‌ویژه از آدرس رسانه‌ها، پهنه‌ها و ابعاد مختلف گفت‌و‌گوهای صلح باید به‌صورت جدی مورد نظارت قرار گرفته و در مورد آن اطلاع‌رسانی شود. مضاف بر آن، باور داریم که فارغ از مجامع سیاسی که فی‌الواقع مرکز ثقل گفت‌و‌گوهای صلح را تشکیل داده است، در حواشی آن، گروه‌ها و حوزه‌های جدی سیاسی و اجتماعی وجود دارد که نماینده‌ی ارزش‌ها، دیدگاه‌‌ها و نگرانی‌های جدی در خصوص مذاکرات صلح هستند. حوزه‌ها و گروه‌هایی که می‌توانند نقش غیرقابل اغماضی در پروسه‌ی صلح داشته و از سوی دیگر با توجه به بی‌مهری گردانندگان اصلی مذاکرات صلح با گروه‌های اجتماعی و سیاسی افغانستان و بیم نادیده گرفته شدن برخی گروه‌ها و ارزش‌های اجتماعی و سیاسی، آن‌ها می‌بایست در مذاکرات صلح سهیم شوند و دست‌کم دیدگاه‌ها، توصیه‌ها، هشدارها و نگرانی‌های‌شان بازتاب داده شود.

چهارمین گفت‌وگو با عباس فراسو است. او نامزد دکترا در دانشگاه دیکین در آسترالیا است. حوزه‌ی مطالعات او امنیت بین‌المللی، همکاری‌های منطقه‌ای در جنوب آسیا و آسیای میانه است. فراسو قبلاً در دانشگاه گوهرشاد در کابل تدریس کرده است.

اطلاعات روز: ریشه‌ی منازعه‌ی کنونی در افغانستان کجاست؟ چه عواملی باعث دوام این جنگ شده است؟

فراسو: منازعه‌ی افغانستان پیچیده و چند لایه است. اما اگر مشخص در مورد جنگ طالبان صحبت کنیم، طالبان محصول سه فرایند است. نخست، فرایند ایدیولوژی اسلام سیاسی است که در نیمه‌ی دوم قرن بیست اوج گرفت و در زمان جنگ سرد در افغانستان تاثیرات عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گذاشت. فرایند دوم، به لحاظ جامعه شناختی، گسست‌ها و شکاف‌های اجتماعی است که از آن به‌نام منازعات قبیله‌ای، تمامیت‌خواهی سیاسی، شکست دولت و واکنش در برابر تغییرات اجتماعی یاد می‌شوند. فرایند سوم، منازعات بین‌المللی و منطقه‌ای است. در زمان جنگ سرد افغانستان به مثابه‌ی خط جنگ نیابتی در برابر شوروی واقع شد و در سطح منطقه‌ای، منازعه‌ی افغانستان با پاکستان سبب شد که پاکستان به دنبال یک فکتور بی‌ثبات‌ساز در افغانستان باشد. منازعه‌ی هند و پاکستان، و رقابت‌های ایدیولوژیک در خاورمیانه نیز به ابعاد منطقه‌ای جنگ افزوده است. فعلاً، به نوعی طالبان عنصر جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان است؛ اما با بسترهای داخلی و ایدیولوژیک و عمیق. بنابراین، بستگی به این دارد که از چه زاویه‌ای به جنگ طالبان در افغانستان نگاه می‌کنیم. هر سه فرایندی که ذکر شدند، هچنان جاری‌اند و این سبب شده است تا جنگ تداوم پیدا کند.

اطلاعات روز: از نظر شما دشواری حکومت در جنگ و صلح با طالبان در کجا است و چگونه می‌تواند از این بن‌بست عبور کند؟

فراسو: من به‌صورت مخصتر به ماهیت جنگ اشاره کردم. ببینید، طالبان یک گروه ایدیولوژیک است که با نگاه بسیار محلی با پیچیدگی‌های سیاست داخلی و بین‌المللی برخورد می‌کنند. علاوه براین، این‌ها دارای پایگاه‌های امن در خاک پاکستان هستند و از آن‌جا حمایت می‌شوند و می‌توانند به راحتی جنگ را ادامه بدهند و صلح نکنند. همچنان، بر بخش عظیمی از اقتصاد جنگی و مواد مخدر کنترل دارند تا جنگ را از نظر مالی تامین کند. از طرف دیگر، از نظر نیروی انسانی نیز به مشکل مواجه نیستند. تصور کنید که ده‌ها هزار مدرسه‌ای مذهبی که در دوران جنگ سرد و پس از آن در پاکستان و بخش‌های از افغانستان ساخته شده‌اند و توسط طالبان و استخبارات پاکستان استفاده می‌شوند، عملاً یک عقبه‌ی اجتماعی بزرگ برای سربازگیری و تامین نیروی انسانی جنگ فراهم کرده است. این فکتورها سبب شده‌اند تا فشار بر طالبان کار آسانی نباشد. به این دلیل، طالبان نشان داده‌اند که یا همه چیز را می‌خواهند و یا هیچ چیزی را. از طرف دیگر، ضعف دولت، حمایت پاکستان از طالبان، عجله‌ی امریکایی‌ها برای خروج و کوتاه آمدن در برابر پاکستان سبب شده‌اند که عبور از این وضعیت سخت شود. به خصوص امریکایی‌ها یک سیاست با ثبات در خصوص طالبان و پاکستان نداشته‌اند. امریکا پس از حمله به عراق در سال 2003، در باتلاق خاورمیانه درگیر شد و این فرصتی شد برای پاکستان تا طالبان را بازسازی کرده دوباره به میدان‌های جنگ بفرستد. ولی امریکایی‌ها موفق نشدند که حمایت پاکستان از طالبان را قطع کنند. اما در پروسه‌ی صلح، از دوران کرزی تا کنون دو دیدگاه وجود داشته است. دیدگاه اول این است که طالبان با جنگ شکست داده شوند. دیدگاه دوم تاکید بر مذاکره داشته است-حتا مذاکره‌ای بدون قید و شرط. اما مشکل در هردو رویکرد این است که هیچ کسی یک فورمول قابل درک و محاسبه‌پذیر برای برخورد با عوامل جنگ ارایه نمی‌کند؛ بنابراین، برخورد با این عوامل اولویت‌بندی نمی‌شوند. مثلاً، آیا فکتور منطقه‌ای مثل پاکستان مهم است باید اولویت داده شود یا فکتورهای ایدیولوژیک و گسست‌های اجتماعی-فرهنگی؟ به نظر من، پرداختن به مشکلات ایدیولوژیک و اجتماعی کار یک شبه نیست، برای آن سال‌ها وقت به کار است. اما به فکتورهای منطقه‌ای مثل پاکستان باید اولویت داده شده و برای آن یک راه حل پیدا شود. تجربه نشان داده تا زمانی که یک گروه حامی خارجی و پناهگاه در خارج داشته باشد، به جنگ ادامه می‌دهد.

اطلاعات روز: در شرایط کنونی آیا مصالحه با طالبان اولویت دارد یا تقویت اقتدار دولت؟

فراسو: فکر کنم فعلاً دو موضوع مصاحله با طالبان و تقویت اقتدار دولت به‌صورت جداگانه‌ای نمی‌توانند مطرح شوند. افغانستان برای چهار دهه در جنگ است و در عین زمان نه تنها دولت مقتدری نداشته است، بلکه انقطاع دولت خود یک بحران بوده است. پس از 2001 نیز، از یک طرف دولت مقتدری شکل نگرفت و از طرف دیگر، جنگ ادامه یافت. بنابرین، مصالحه مهم است تا فرصتی برای شکل‌گیری یک دولت مقتدر فراهم شود. این فورمول که جنگ منجر به شکل‌گیری دولت مقتدر می‌شود، در افغانستان جواب نداده است. اما اگر منظور موضع سیاسی-نظامی دولت در فرایند صلح با طالبان است، موضوع مقتدرانه دولت مهم است. اگر فرض کنیم که طالبان سلاح خود را زمین بگذارند و وارد سیستم کنونی شوند، با موضع ضعیف سیاسی و نظامی دولت این کار ممکن نیست. تجربه‌های مختلف منازعه نشان می‌دهند که حاضر شدن طرف‌های درگیر برای صلح، بر اساس یک محاسبه عقلانی و اخلاق‌ای پیشینی نیست. متاسفانه، پس از وقوع فجایع بزرگ و دلخراش، و پس از فشارهای سیاسی-نظامی، طرف‌های جنگ حاضر به صلح می‌شوند. بنابراین، برای صلح فشارهای داخلی و خارجی بر طالبان بسیار مهم است.

اطلاعات روز: در مطالعات سیاسی و صلح و منازعه، و در مدل افغانستان-طالبان، چه پیش نیازهایی برای پیشنهاد طرح مصالحه وجود دارد؟ منظورم پیش نیازهای سیاسی، نظامی و بین‌المللی است.

فراسو: حد اقل سه پیش نیاز مهم‌اند. نخست، طرف‌های جنگ به این نتیجه رسیده باشند که از طریق نظامی پیروز نمی‌شوند و دوام جنگ فاجعه بار است. دوم، توافق بین‌المللی و منطقه‌ای برای حمایت از توافقات صلح وجود داشته باشد. سوم، گروه‌های مختلفی اجتماعی-سیاسی توافق صلح را بپذیرند و احساس امنیت بکنند. ولی سوال اصلی اولویت‌بندی و فورمول‌سازی برای این فکتورها است.

اطلاعات روز: به تازگی خلیلزاد از یک مذاکره‌ی شش روزه با نمایندگان طالبان در قطر، به کابل بازگشته است. شما تلاش‌های زیرنام گفت‌وگوهای صلح امریکا با طالبان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا مذاکره‌ی امریکا با طالبان به جنگ افغانستان خاتمه می‌دهد؟

فراسو: بله، مذاکرات امریکا با طالبان یکی از اضلاع مهم صلح در افغانستان است. مطابق گزارش‌ها «پیشرفت‌های» نیز در این مذاکرات انجام شده است، که من از جزئیات آن اطلاع دقیقی ندارم. ولی نگرانی‌های جدی نیز مطرح‌اند. مثلاً، حکومت شامل این مذاکرات نیست. آیا پس از مذاکره امریکا با طالبان، شرایط مذاکره طالبان با حکومت چگونه خواهد بود؟ آیا طالبان با حکومت افغانستان صلح خواهد کرد؟ اگر توافقات صلح میان همه طرف‌ها به‌دست آید، مراحل اجرایی آن تحت چه شرایطی و با کدام ضمانت‌های انجام خواهد شد که منجر به جنگ دوباره نشود؟ چه نهادی بر پروسه تطبیق توافقنامه صلح نظارت خواهد کرد و با چه میکانیزمی از نقض این توافقات در جریان اجرا جلوگیری خواهد شد؟ ببینید، آنچه خلیلزاد دنبال می‌کند، یک پروسه دو مرحله‌ای است. مرحله اول مذاکره طالبان و امریکا و مرحله دوم مذاکره طالبان و حکومت افغانستان. در اصل، این پروسه مطابق خواست سیاسی طالبان طراحی شده است و خطر اصلی در همین دو مرحله‌ای بودن پروسه است که مطابق آن حکومت و مردم افغانستان شامل پروسه در مرحله اول نمی‌شوند. خطر این است که طالبان ممکن پس از توافق با امریکا، شرایط مذاکره با حکومت را تغییر داده سنگین‌تر بسازند. از جانب دیگر، مشخص نیست که توافق بعدی میان افغانستان و پاکستان برای عدم مداخله و حمایت از یک صلح پایدار چگونه خواهد بود. ما به یاد داریم که بارها رهبران افغانستان، به شمول اشرف غنی گفته است که «ما در یک جنگ اعلام ناشده با پاکستان قرار داریم» و علاوه براین، تاریخ چهل سال مداخله پاکستان را نیز می‌دانیم. بنابراین، نتایج مذکرات صلح بستگی به پاسخ دادن به این نگرانی دارد.

اطلاعات روز: دولت افغانستان همواره بر گفت‌وگوی مستقیم با طالبان تاکید دارد. در مقابل طالبان تاکنون به این درخواست پاسخ منفی داده است. از نظر شما، چرا طالبان با دولت افغانستان مذاکره نمی‌کند؟

فراسو: طالبان امریکا را طرف اول جنگ خود تعریف می‌کنند و حکومت افغانستان را در مرحله ثانی. به این دلیل، طالبان می‌خواهند نخست مسأله امریکا را یک طرفه کرده و بعداً با حکومت افغانستان طرف واقع شوند. این تنها یک اولویت تخنیکی نیست، یک استراتژی نظامی و سیاسی نیز است. پاکستان نیز، سال‌ها از این رویکرد طالبان حمایت کرده است. برای همین گفتم که دو مرحله‌ای ساختن پروسه صلح توسط امریکایی‌ها می‌تواند مشکل آفرین باشد. مگر این که شرایط مذاکرات مرحله دوم، در مذاکرات مرحله اول تعیین شود. ولی این در تردید قرار دارد.

اطلاعات روز: ما از گفت‌وگوهای صلح چه می‌خواهیم؟ منظور من این است که برآیند صلح برای افغانستان باید چه چیزی باشد؟ کدام ارزش‌ها را باید حفظ کنیم و کدام ارزش‌ها قابل معامله است؟

فراسو: توافق بر خواست‌ها و ارزش‌ها در صلح مهم است. چون حرف این است که آیا فردای توافقات صلح، بازهم صلح خواهیم داشت؟ چگونه مطمئن شویم که پس از صلح با طالبان، بازهم وارد یک جنگ دیگر نمی‌شویم؟ برای همین من ترجیح می‌دهم که تمرکز بر فکتورهای خارجی افزایش پیدا کند؛ چون فکتورهای داخلی و ایدیولوژیک وقت‌گیر ‌اند. برای برخورد با فکتورهای اجتماعی و ایدیولوژیک که در آینده مشکل‌ساز می‌شوند، دولت فرصت و توانمندی مدیریت باید داشته باشد. ارزش‌های مثل حقوق بشر، حقوق زنان، انتخابات، احترام به تکثر اجتماعی-فرهنگی از جمله اساسات یک صلح پایدار‌اند. اگر این ارزش‌ها در مذاکرات صلح قربانی شوند، معنای سخن این است که فردای توافقات صلح با طالبان، باید آماده یک جنگ دیگر باشیم. بنابراین، برای این که دوباره به جنگ نرویم، باید بعضی ارزش‌های پایه و اساسی که برای حیات یک ملت و زندگی جمعی آبرومند مهم‌اند، حفظ شوند. برای این کار، باید تلاش شود تا حمایت‌های خارجی طالبان از بین برده شوند و سپس دولت از موضع مناسب‌تری قادر به حفظ این ارزش‌ها خواهد بود. علاوه براین، بسیج افکار عمومی در داخل برای حمایت از دولت و ارزش‌های پایه، بسیار مهم است که دولت کمتر به آن توجه می‌کند. اگر حمایت‌های خارجی طالبان قطع نشود، و امریکا از آن چشم پوشی کند، حفظ ارزش‌ها و دستاوردها بسیار دشوار می‌شود.

اطلاعات روز: رییس جمهور غنی در کنفرانس ژنیو «پلان صلح حکومت افغانستان» را ارایه کرد. از نظر شما این پلان چقدر با شرایط عینی وضعیت کنونی افغانستان مطابقت دارد؟ ارزش‌هایی که در بالا یاد کردید، آیا در این پلان صلح جای دارد؟

فراسو: آنچه را دکتر غنی در کنفرانس ژنیو به‌نام نقشه راه صلح مطرح کرد، در حقیقت تصحیح یک اشتباه بود. قبلاً اعلان کرده بود که هیچ پیش‌شرطی برای مذاکره با طالبان وجود ندارد و حتا قانون اساسی نیز پیش شرط نیست. اما این بار، سخن خود را اصلاح کرد و قانون اساسی را به‌عنوان پیش شرط مطرح ساخت. اشرف غنی متوجه شده است که هیجان‌های بدون تدبیر، صلح نمی‌آورند. چیزی جدید در این طرح نبود. ولی آنچه موضع رئیس جمهور غنی را دشوار ساخته این است که او برای حمایت از پیش شرط‌های خود یک بسیج ملی را سامان داده نتوانسته است.

اطلاعات روز: افزون بر نقش امریکا، تلاش کشورهای منطقه و دولت افغانستان برای گفت‌وگو و مذاکره با طالبان، شماری از نهادهای تحقیقاتی نیز به‌صورت غیرمستقیم در تلاش‌های صلح‌خواهی دخیل شده‌اند. مثلا از مرکز تحقیقاتی رند نام برده می‌شود. آن‌ها نسخه‌ای از یک پیش‌نویس طرح را به شماری از افراد فرستادند و بخش‌های از آن طرح همگانی شد. شما جایگاه این نهادها را چگونه می‌بینید؟ آیا طرح رند را خوانده‌اید و چه فکر می‌کنید در مورد جزییات این طرح؟

فراسو: خوب، نهادهای تحقیقات کار شان مهم است. آن‌ها بعضا آجندای سیاسی خاصی را مورد تحقیق قرار می‌دهند و یا ذهنیت خاص سیاسی را از طریق نشر تحلیل‌ها و پیشنهادها شکل می‌دهند. مسوده‌ای که از سوی «رند» با بعضی‌ها شریک ساخته شده است، برای جامعه سیاسی افغانستان بسیار مهم است. می‌دانیم که این سند یک سند رسمی نیست، اما زاویه‌های تنگ بعضی احتمالات را مطرح می‌کند. مسوده‌ی مرکز رند، یک سند بسیار تخنیکی و تاحدی پیچیده است که یک خوانش کارشناسانه به کار دارد. به هرحال، چند نکته در مورد این سند قابل ذکر است. نخست، این سند به شدت طالبان محور است. در این سند، طالبان به‌عنوان یک نیروی مشروع برابر با حکومت در نظرگرفته می‌شود، و از آن طرف، حکومت به نحوی یک عنصر محل شده در نظر گرفته می‌شود. حکومت به‌عنوان یک نهاد ملی، فراگیر و مشروع جایگاه بلند ندارد. دوم، در این طرح، همه چیز دوباره از صفر باید مورد بحث قرار گرفته و ساخته شود. این سبب می‌شود که شکنندگی اوضاع بالا برود و عمل صلح به‌وجود نیاید. سوم، هیچ میکانیزمی را برای ضمانت امنیتی فرایند اجرای توافقنامه صلح ارایه نمی‌کند. مثلا، یک نیروی ناظر بر مسایل مثل خلع سلاح، تعدیل قانون اساسی و غیره پیش بینی نمی‌کند. چهارم، این سند چارچوب افقی امنیت در زمان تطبیق توافقنامه صلح و پس از آن را مطرح نمی‌سازد. مثلاً، در این مدت اگر حملاتی-تحت هر نامی بر مناطق مختلف-برای زورآزمایی سیاسی و یا نقض توافق صلح صورت بگیرد، نیروهای محلی، گروه‌های مختلف اجتماعی و حتا دولت چه کارهای باید انجام بدهند و برای دفاع از خود چه صلاحیت‌های می‌توانند داشته باشند. پنجم، در خصوص اجماع منطقه‌ای و آینده‌ی روابط افغانستان با کشورهای منطقه در این مسوده چیزی واضحی نیامده است. ششم، در مورد ساختار سیاسی آینده ابهامات جدی در این مسوده است. هفتم، بر فکتورهای مشکلات آفرین مثل معیار قرار دادن «سنت افغانی» در عرصه اجتماعی-مدنی در این مسوده بارها تاکید شده است که یک اصطلاح بی‌مفهوم است و می‌تواند راه را برای یک نوع جامعه‌ی بسته باز کند که در آن حقوق زنان و آزادی‌های مدنی با خطر مواجه شوند. در واقع، سند رَند پر از رشوت لفظی و محتوایی برای طالبان است. هشتم، به فرض اجرای همه این تغییرات، ساختار و روابط مالی در دولت آینده مبهم است. رسوایی حکومت و وزارت مالیه در داستان وحیدی، وزیر اسبق مخابرات، نشان داد که قواعد شفاف مالی و اداری در ساختار حکومت باید وجود داشته باشد تا سوءاستفاده از صلاحیت‌های مالی و اداری یک بخش حکومت بر علیه بخش دیگر آن صورت نگیرد. موارد بسیار زیاد دیگر است که در این مجال نمی‌شود در مورد آن‌ها با جزئیات سخن گفت. اما تاکید من این است که طبقه سیاسی افغانستان باید در باره این مسایل با دقت فکر کنند، هرگونه اسناد و پیشنهادهای تخنیکی را با جدیت و دقت مطالعه کنند تا روشن باشد که در توافقات صلح و ساختار سیاسی آینده، مشکلات کمتری داشته باشیم.

اطلاعات روز: در هفده سال اخیر افغانستان تغییر کرده است و این کشور یک هویت جدید به خود گرفته است. مشخصه‌های این هویت جدید آزادی‌های مدنی، حقوق بشر، حقوق زنان و روندهای دموکراتیک است. در معادله‌ی صلح این هویت جدید در کجا قرار بگیرد و آیا شما نگران از دست رفتن این دستاوردهای جدید نیستید؟

فراسو: ما می‌دانیم که صلح نیاز اول ما است. اگر حرف‌های اشرف غنی درست باشد، تنها در دوران حکومت وحدت ملی تلفات نیروهای امنیتی ما به بیشتر 45 هزار می‌رسد. ولی متوجه باشیم که ما صلح را برای صلح می‌خواهیم، نه برای یک جنگ جدید. برای همین، به همانگونه که نگران از دست رفتن جان انسان‌ها هستیم، باید نگران دستاوردهای هفده سال گذشته هم باشیم. با از بین رفتن این دستاورده‌ها صلح پایدار در کشور نمی‌آید. تغییرات زیادی در افغانستان آمده است. نگاه کنید به شهرهای افغانستان، طرز زندگی مردم، تحولات فرهنگی و سطحی از تعاملات اجتماعی که کم کم تبدیل به یک ساختار اجتماعی جدید می‌شوند همه و همه نشان دهنده یک تحول است. همین گونه، آزادی‌های مطبوعات، حقوق زنان، ضمانت‌های قانونی برای تکثر اجتماعی-فرهنگی مشخصه‌های افغانستان جدید است. معامله این‌ها در روند مصالحه، نه تنها افغانستان را به عقب می‌برد، بلکه عامل بحران‌های جدید خواهد بود.

اطلاعات روز: یکی از مواردی که نگران‌کننده به نظر می‌رسد، جای خالی نسل جوان و زنان در گفت‌وگوهای صلح است. کسانی که دور میز گفت‌وگو در مقابل هم قرار می‌گیرند، بیشتر نسلی‌اند که متعلق به نسل جهاد و جنگ‌اند. آیا این افراد از نسل جدید افغانستان نمایندگی می‌توانند؟ توافقی که از چنین مذاکره بدست آید، برای همگان قابل قبول است؟

فراسو: نه خیر. نسل کهنه جهان‌بینی و دنیای متفاوت دارد و همین گونه اولویت‌های سیاسی متفاوت. برای همین نسل جوان حق دارد نگران باشد.

اطلاعات روز: در وضعیتی که گفت‌وگوهای مقدماتی برای آغاز مذاکرات صلح جدی‌تر شده است، گسست اجماع سیاسی داخلی، چه تأثیراتی بر روند گفت‌وگوهای صلح می‌گذارد؟ واقع این است که با وجود چنین گسست برجسته در اجماع سیاسی داخلی، کلیت افغانستان به‌شمول همه‌ی جریان‌های سیاسی، مدنی و اجتماعی، از موضع ضعیف و آسیب‌پذیری در روند صلح مشارکت خواهد داشت. چه راه‌حلی برای کاهش تأثیرات مخرب این گسست و عدم اجماع سیاسی ملی وجود دارد؟

فراسو: برای همین گفتم که اشرف غنی روی بسیج ملی برای بالابردن موضع دولت در پروسه صلح سرمایه‌گذاری نمی‌کند. این یک مشکل است. در اصول ما می‌گوییم که حکومت به نمایندگی از همه ما مذاکره خواهد کرد و بیایید از حکومت حمایت کنیم. اما متاسفانه دنیای واقعیت‌ها به گونه‌ی دیگر است. نخست حکومت اعتماد همگانی را شکننده ساخته و درگیر تضادهای کوچک داخلی است. دوم، گروه‌های مختلف اجتماعی نگرانی‌های متفاوتی دارند که حکومت با یک سطح پایینی از اعتماد عمومی نمی‌تواند این نگرانی‌ها را به درستی نمایندگی کند. پس ما نباید تخیل کنیم. نخست واقعیت را ببنیم. نگرانی گروه‌های مختلف اجتماعی یا توسط حکومت یا مستقیم باید در مذاکرات مطرح باشد و ضمانت‌های بسیار واضح و روشن باید برای آن در مذاکرات صلح وضع شود. ولی بهترین راه این است که حکومت ابتکار عمل را در دست بگیرد، و گروه‌های سیاسی مختلف نیز از حکومت حمایت کنند.

اطلاعات روز: در بعد خارجی صلح افغانستان اگر در نظر بگیریم که جنگ افغانستان یک جنگ داخلی نیست بلکه ریشه در بیرون از مرزهای این کشور دارد، چه چیزی در قصه‌ی صلح دولت با طالبان دخیل است و آیا این عوامل خارجی مانعی برای صلح می‌تواند باشد؟

فراسو: همانگونه که اشاره کردم، بعد خارجی این جنگ پیچیده است. پاکستان در این جنگ دخیل است و مقامات ارشد حکومت برای بیش از یک دهه است که این موضوع را مطرح می‌کنند. سایر کشورهای منطقه نیز دخیل‌اند. برای همین، باید سوال کرد که توافقات با این کشورها برای حمایت از یک صلح پایدار چگونه خواهد بود.

اطلاعات روز: در حال حاضر چندین تلاش همزمان جریان دارد تا زمینه‌ی صلح در افغانستان فراهم شود. زلمی خلیلزاد چندین دور با نمایندگان طالبان دیدار کرده است، روسیه نیز «نشست مسکو» را راه‌اندازی کرده و به تازگی هیأت طالبان به ایران سفر کرده است. این تلاش‌ها چقدر در یک مسیر روان است یا نه این تلاش‌ها در مقابل هم قرار دارد؟ پیامد تقابل تلاش‌های مختلف برای افغانستان چه خواهد بود؟

فراسو: این تلاش‌ها در مقابل هم قرار دارند. امریکایی‌ها می‌خواهند با طالبان به توافق برسند و از افغانستان بیرون شوند. در این میان، کشورهای مثل روسیه و ایران نیز می‌خواهند در افغانستان آینده و آرایش منطقه‌ای جدید جایگاه شان واضح باشد. اما اگر چانه‌زنی امریکایی‌ها با طالبان و پاکستان طولانی شود و جنگ نیز ادامه پیدا کند، امکان این که ابعاد نیابتی این جنگ نیز گسترش یابد، متاسفانه زیاد است. برای همین، حکومت افغانستان باید یک نقش بسیار فعال و محتاطانه را در این میان بازی کند: یک سیاست فعال، بالغ و هماهنگ؛ نه هیجان‌های زودگذر و بی‌حاصل فردی و شخصی.

اطلاعات روز: تغییرات تازه در گفت‌وگوهای جاری میان طالبان و امریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید. از جمله تعیین ملابرادر در راس دفتر سیاسی طالبان در قطر و گفت‌وگوهای طولانی شش روزه در قطر و اعلام پیشرفت توسط طالبان و زلمی خلیلزاد؟

فراسو: با توجه به تعریفی که از ملابرادر شده است، این بدین معنا است که طالبان می‌خواهند این مذاکرات پیشرفت کند و پاکستانی‌ها نیز طالبان را واداشته تا تن به مذاکره بدهند. اما هنوز زود است که قضاوت کنیم. نقش ملابرادر زمانی واضح‌تر خواهد شد که مذاکره با حکومت افغانستان آغاز شود. تا اینجایی کار که بعضی پیشرفت‌ها با امریکایی انجام شده است، تصویری از آینده افغانستان ارایه نمی‌کند. باید متوجه باشیم که پاکستان یک گروه چریکی نیست، یک دولت است. استراتژی بلند مدت و پیچیده دارد. پاکستان می‌خواهد هم در این جنگ فکتور پیروز باشد و هم خود را صاحب بدون تردید صلح تثبیت کند. امریکا هم برنامه خود را دارد. سوال متوجه افغانستان به‌عنوان یک حکومت و یا ملت است که با این معادله چگونه تعامل می‌کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *