انتخابات ریاستجمهوری امسال با مشکل روبهرو شد.
توضیح: نگویید منظورت از امسال کدام سال است. اگر شما این متن را در سال 1443 شمسی میخوانید و امسال سال انتخابات است، توجه دارید که جملهی بالا در مورد این انتخابات هم صادق است. درست است که سال 1443 است و افغانستان پنجها انتخابات را پشت سر گذاشته، اما «با مشکل روبهرو شد» که در ملک ما تابع زمان نیست. این جمله تا قیامت در مورد همهی انتخاباتهای ما صادق است.
انتخابات امسال، یعنی همین سال 1398 شمسی، طبق قاعده از نامنویسی نامزدها شروع شد و با رفتن کافهی ملت به پای صندوقهای رایدهی ادامه یافت؛ مردم رای دادند و برگههای رایدهی به کمیسیون مستقل انتخابات منتقل شدند. به اینجا که رسیدیم کمکم نگران شدیم. فکر کردیم انتخابات امسال بدون مشکل به پایان میرسد. انصافا حق داشتیم نگران شویم. وقتی که آدم شب و روز مراقبه به خرج میدهد و خود را برای روبهرو شدن با بحران آماده میکند، انتظار ندارد که همهی آمادگیهایش نقش بر آب شوند. کسی را تصور کنید که تخم مرغ آورده، نمک خریده، کتان سفید مهیا کرده، آب را در صد و ده درجهی سانتیگراد جوشانده و گذاشته که کمی سرد شود، طشت آماده کرده و فقط منتظر است که امروز از سر بام بیفتد و پایش بشکند، اما نیفتد و پایش نشکند. آن تخم مرغ و نمک و آب جوشانده را به پای عمهی خود بپیچاند؟ خیلی دردناک است که به شیشهی انتظار آدم سنگ بخورد. این است که ما هم نگران شده بودیم. نشانههایی که حاکی نبودند، حاکی نبودند. اما نشانههایی که حاکی بودند، حاکی از نرمال بودن وضعیت انتخابات بودند و این ما را وارخطا ساخته بود. در این میان از ارگ ریاستجمهوری خبر رسید که:
بنا کردم از رای کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
و خاطر ما جمع شد. قصه از این قرار بود که میگفتند پادشاه فعلی مملکت رای کافی نیاورده و قرار است بهزودی کلید قصر را بدهد به دست یک بندهی خدای دیگر. این همان سناریویی بود که همه از آن میترسیدیم. پادشاهی برود و پادشاهی دیگر بیاید و دکانی نسوزد و کراچیوانی لت نخورد و عکسی پاره نشود و دستی نشکند و نعرهی تکبیری خواب از چشم مردم نرباید و صدای فیری دل کسی را نلرزاند؟ ما رای دادیم که یکی برود و دیگری بیاید؟ همین؟ اما شوخبختانه چنین نشد. از ارگ ریاستجمهوری اطلاع رسید که مردمان بعضی از ولایات درجه یک کشور در یک حرکت خودجوش و برای تحکیم هرچه بیشتر دموکراسی بار دوم و سوم به پای صندوقهای رای رفتهاند و رای دادهاند و رای دادهاند و باز هم رای دادهاند. حتا خبر آمد که بعضی صندوقهای رای که اشتیاق این عزیزان را دیدهاند گفتهاند شما به پای صندوق نیایید ما به پای شما میآییم. یکی از شهروندانی که سه بار رای داده بود به خبرنگاران گفت:
«اگر رای دادن از ارکان دموکراسی است و دموکراسی خوب است، چرا سه-چهار بار رای ندهیم که دموکراسی از اینی که هست هم محکمتر شود؟»
فعلا ماشاءالله رای آنقدر زیاد شده که دموکراسی در بیانیهای ضمن قدردانی از رای دادن مردم خطاب به ملت افغانستان گفت:
«من خیلی تحکیم شدم. سپاسگزارم. اما واقعا دیگر جا نیست. تحکیمدانی من پر شده. عزیزانی که چند هفته بعد از انتخابات هنوز به پای صندوقهای رای میروند و رای میدهند، نور چشم من هستند. اما توصیهی عاجزانهی من این است که دیگر رای ندهید. رایهای اضافیتان را برای انتخابات بعدی نگه دارید».
رییس مجلس سنای کشور نیز از فراوانی رایها انتقاد کرد و گفت:
«من قبلا به کمیشنران کمیسیون مستقل انتخابات گفته بودم که رایها را سر پدرتان حساب میکنم. حالا که میبینم رایهای بیومتریکنشده اینقدر زیاد هستند که اگر پدرکلانهای کمیشنران را هم زنده بسازیم، نمیتوانند به این همه رای رسیدگی کنند».
خلاصه این که بحران شده. اینکه این بحران چه رقم حل میشود، مهم نیست. مهم این است که فعلا دعای ما مستجاب شده. به ما چه که چه کسی منتخاب شده. همین را که دلهای مان مضطراب شده به کی مفت میدهند؟