تقلب در انتخابات ریاستجمهوری امسال کشور ما نشان داد که دموکراسی یک سیستم کارآمدِ خودکار نیست که وقتی راه افتاد خودش کار لازم خود را انجام بدهد. به بیانی دیگر، نمیتوانیم چند نهاد تکنیکی رسمی برپا کنیم که ماشین دموکراسی را به کار بیندازند و آن گاه بنشینیم و انتظار داشته باشیم که این ماشین نظم اجتماعیای تولید کند که برای همگان خوب باشد.
این تصور که در یک سو ما شهروندان مملکت هستیم و در سویی دیگر دستگاه تنظیم دموکراسی (یعنی ساز و کار انتخابات و نهادهای رسمی برگزارکنندهی انتخابات) و هر کدام از ما وظایف و کارکردهای متمایزی داریم، تصور غلطی است. اما بهنظر میرسد که بسیاری از مردم افغانستان از انتخابات دموکراتیک همین تصور را دارند. فکر میکنند که ما به پای صندوقهای رای میرویم و به این یا آن نامزد رای میدهیم. این کار ماست. بعد، بعضی نهادهای رسمی، مثلا کمیسیون مستقل انتخابات و کمیته بررسی شکایات و امثالشان، رایهای ما را حساب میکنند و برندهی انتخابات را اعلام میکنند. این کار آنهاست.
شاید کسی بگوید که خوب، مگر قرار هم همین نیست؟ در کشورهای دموکراتیک دیگر آیا سیستم به همین شکل کار نمیکند؟
در پاسخ به این سوال، باید صورت صحیحی از مسأله را مطرح کرد. صورت صحیح مسأله این است: ما امروز وقتی به کارکرد سیستم دموکراتیک در دموکراسیهای معتبر جهان نگاه میکنیم، به چیزی نگاه میکنیم که سابقهاش را نمیدانیم. حداقل این سابقه پیش چشم ما نیست. به این معنا که ما امروز با یک سیستم بلاکشیده و زخمخورده و التیامیافته و شکسته و ترمیمشده و فسادگرفته و فسادزداییشده و خطاکرده و خطااصلاحشده روبهروییم. هیچ یک از سیستمهای دموکراتیک کارآمد و خوشکار در جوامع امروزی از ابتدا این چنین نبوده است. خطایی که ما میکنیم این است که چون خیلی دیر به نظام دموکراتیک نزدیک شدهایم، فراموش کردهایم که نظامهای دموکراتیک جهان سابقه و پیشینه دارند و این چهرهای که ما از این دموکراسیها میشناسیم چهرهی اصلاحشده و کارآمدشدهی دموکراسی است. به این میماند که اولین موترهای وارد شده به کشور ما بنزهای مدل سال 2020 میلادی باشند و ما خیال کنیم موتر تا در جهان بوده همین بوده.
با این حساب (اگر بپذیریم که ما نمیتوانیم مدل انتخابات دموکراتیک امروز انگلستان را در افغانستان تطبیق کنیم)، آیا باید به تجربهی دموکراسی و انتخابات چند قرن پیش انگلستان و امریکا و فرانسه برگشت و از همانجا شروع کرد؟
لزوما نه. ما حتما میتوانیم بدون تکرار کردن بعضی مشکلات در تجربهی کشورهای مدرن مسیر کوتاهتری بهسوی نظم دموکراتیک را بپیماییم. خطا آنجاست که فکر کنیم نظام دموکراتیک در کشور ما تنها به این دلیل که در قرن بیستویکم به میان آمده، بهصورت خودکار میتواند همان نظام دموکراتیک امروز فرانسه یا انگلستان و نظایرشان باشد. این خیال باطلی است. ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه بعضی از تجربههای تلخ (در تجربهی آن کشورها) را از سر بگذرانیم و تجربهی دموکراسی در افغانستان را با خون دل محلی بسازیم.
برای این مقصود، باید کار کنیم. چه کار کنیم؟ برای فردا چه خواهیم کرد؟
در انتخابات امسال تقلب شد. چرا این تقلب ممکن شد؟ برای این که در پنج سال گذشته ما برای جلوگیری از تقلب کاری نکردیم. ما نتوانستیم سناریوهای ممکن تقلب را پیشبینی کنیم و برای جلوگیری از این سناریوها در سطوح مختلف اجتماعی آمادگی بگیریم. ما برای مقابله با تقلب (از سوی هر نامزدی) بهصورت جدی فکر نکردیم. چرا؟ برای این که فکر میکنیم سازوکارهای رسمی تحت حمایت امریکا و غرب باید ما را از شر تقلب حفاظت کنند. فکر میکنیم که دموکراسی ما باید بهصورت خودکار مثل دموکراسی انگلستان کار بدهد. کل سابقه و پیشینهی دموکراسی در انگلستان را از ذهن خود حذف میکنیم یا از ابتدا دربارهاش چیزی نمیدانیم.
برای فردا، برای پنج سال بعد، چه کار میکنیم؟