تقی دریابی
از وقتی سلسله یادداشتهای «زندگی دورهی کرونا؛ با هم این دوره را بنویسیم» در اطلاعات روز منتشر میشود، تا حالا فقط به این فکر میکنم که از کجای این دوره بنویسم؟ دورهای است پر از قصه. به یاد یادداشتهای دیگر که قبلا در اطلاعات روز نشر شده، افتادم. با خودم فکر کردم که چیزی بنویسم مشابه به آن یادداشتها، از وضعیت خود، خانواده و یا از کوچههای بیهیاهو. یا از خاطرهی آن روزی که به پل سرخ رفته بودم و هیچگاهی اینجا را چنین خلوت ندیده بودم. ولی بعد تصمیم گرفتم که فقط به یک وجه مشترک آن همه یادداشت بپردازم؛ مشکلات مردم. تا شاید این یادداشت برای آیندگان تاریخ شود که چگونه مردم بهدلیل کرونا و فقر و نداری مشکلات مضاعفی را تجربه کردند.
مشکلات زیاد است و به تعداد مشکلات سوژه برای نوشتن وجود دارد. به همین دلیل وسواسی و دچار تردید بودم که بالاخره از کجا شروع کنم و به کجا ختم کنم. دیدم که نه شروعی دارد و نه پایانی. هرچه به مردم و مشکلات آنها فکر کردم، در آخر که همین حالا و فردا و روزهای آینده است، اندوه بزرگی دلم را گرفته و حسرت میخورم برای اینکه چرا نمیتوانم کاری کنم؟ نهتنها این، بلکه چرا آنهایی که در این روزها توان همکاری با یک فرودست را دارند، کاری نمیکنند.
دورهی سختی است. ولی میزان سختیهای این دوره برای هر کسی یکسان نیست. شاید بعضی مشکلات و سختیها عمومی باشد، ولی بعضی مشکلات فقط دامن یک قشر جداگانهی جامعه را گرفتهاند. کسانی که از نظر اقتصادی وضعشان خوب است، زندگی بهتر دارند، ولی آنهایی که کمپولاند، زندگی پرمشقت دارند. فقرا و نیازمندان شبوروزهایشان در این اوضاع با نگرانیهای زیاد همراه است. طوری که به گفتهی عفیف باختری «درد هر کس به خودش مربوط است».
در شبکههای اجتماعی آدم میتواند از شرایط زندگی مردم آگاه شود. از پستهای دلتنگی افراد آسودهخاطر گرفته تا خبرهای ناراحتکنندهی رسانهها که از حضور قشر نیازمند و فقیر جامعه در بازارها و کوچهها خبر میدهند. برای من دلتنگی فردی که مشکل اقتصادی ندارد، اهمیت ندارد. ولی چیزی که باعث ناراحتی بیشترم میشود، شرایط زندگی مردمی است که عکسها و نالههایشان سوژهی برخی کاربران فیسبوک یا تویتر میشود. بعضیها برای این مردم، از حکومت انتقاد میکند و برخی دیگر از مردم.
شمار زیادی از مردم در این اوضاعواحوال از گرسنهماندن بیشتر میترسند تا از ویروس کرونا. آنهایی که برای همکاری با مردم به هر در و دیواری میکوبند، کارشان قابل قدر است. ولی نمیدانم این افراد دیگر با چه رویی میآیند و از مردمی گلایه میکنند که با ناامیدی کامل، به امید پیداکردن نان شب فرزندانشان، به کوچه و بازار، حتا پشت خانههای دیگران میروند تا حداقل خود و فرزندانشان را از خطر مرگ گرسنگی نجات بدهند. آنانی که از مردم انتقاد میکنند، باید نیازمندان را درک کنند و بدانند که گرسنهماندن این ناگزیری را بهوجود آورده است. از نظر من مرگ انسان بهدلیل گرسنگی به مراتب دردناکتر از مردن بر اثر کرونا است.
شرایط قشر فقیر و نیازمندان هیچ وقت برای بسیاری قابل درک نبوده است. کسانی که مردم را برای فقر و نداری ملامت میکنند، نمیدانم خودشان چند شبی از عمرشان را بهدلیل نداشتن لقمه نانی، با غصهخوردن و حسرت و اندوه صبح کردهاند. از اینرو، مردمی که در میان ترس از کرونا و ترس از گرسنگی، از روی ناگزیری دومی را برگزیده ملامت نکنیم. راهش این است که جای «درد هر کس به خودش مربوط است» را به «ای که دستت میرسد، کاری بکن» تغییر بدیم.
دولت هم حافظهی خویش را برای همکاری با مردم از دست داده است و مردم مثل روزهای انتخابات در یاد این دولتمردان و مسئولان نیست.
***
زندگی در دورهی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم
در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار میآمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام میکرد، جان آدمهای بسیاری را در شهر میگرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض هم آب رودخانهی کابل بود که مردم از آن هم در شستوشو استفاده میکردند و هم در پختوپز.
ما این حادثه را میدانیم بهدلیل اینکه فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام اینها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سالها از خود بر جای نگذاشتهاند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آنها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالمگیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کردهاند که مردم تجربیات شخصیشان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در حال زندگیکردن یک لحظهی مهم تاریخی هستیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی بهخصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما دربارهی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همانطور که امروز ما به سختی میتوانیم معلومات قابل اعتمادی دربارهی حوادث بزرگ قرون گذشته پیدا کنیم.
بیگمان، روزنامهها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینههای اصلی و بیبدیل برای ثبت این تجربهها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت میکنیم از تجربههای شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همهگیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعیتان آورده، از بیمها و امیدها و از سختیها و نگرانیهای که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگیتان میبینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
روزنامه اطلاعات روز یادداشتها، تجربهها، چشمدیدها و روایتهای شما را منتشر میکند.
dailyetilaatroz@gmail.com