عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی از آغاز مذاکرات مستقیم میان هیأت مذاکرهکنندهی دولت افغانستان و هیأت گروه طالبان در هفتهی آینده خبر داده و گفته است که هیأت مذاکرهکنندهی دولت برای آغاز این مذاکرات آمادگی کامل گرفته است. او روز پنجشنبهی هفته گذشته (6 سنبله) در مراسم رونمایی «نظرسنجی صلح مردم افغانستان» در کابل گفت که در آغاز هفتهی آینده (شنبه، 8 سنبله) اعضای هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان پیش از رفتن به سوی مذاکرات مستقیم، نشستی را برای توحید بیشتر دیدگاهها در کابل برگزار خواهند کرد.
رییس شورای عالی مصالحهی ملی در حالی از آغاز مذاکرات مستقیم در هفتهی آینده سخن میزند که بهنظر میرسید روند صلح دولت افغانستان با گروه طالبان به بنبست رسیده است. پس از برگزاری لویهجرگه مشورتی صلح، اشرف غنی فرمان رهایی 400 زندانی «خطرناک» گروه طالبان را امضا کرد. قرار بود با رهایی این زندانیان مذاکرات مستقیم در دوحه، پایتخت قطر در 26 اسد سال جاری آغاز شود اما بهدلیل آنچه که عدم رهایی زندانیان گروه طالبان گفته میشود، این مذاکرات آغاز نشد.
روند صلح افغانستان تاکنون افتوخیز زیادی داشته است. دو طرف طی دو سال اخیر در موضعگیریهای رسمی و علنی خود روی خواستههای متضاد پافشاری کردهاند و علاوه بر این، مرور موضعگیریهای حکومت افغانستان و گروه طالبان نشان میدهد که هنوز طرفین اعتماد لازم را برای نشستن روی میز مذاکره ندارند. حکومت افغانستان استدلال میکند که گروه طالبان باید نیروهای کماندو را که در نزد طالبان اند، پیش از شروع مذاکرات مستقیم آزاد کند و در سوی دیگر طالبان روی رهایی تمامی 320 زندانی باقیماندهی این گروه در زندانهای افغانستان تأکید دارند.
بهنظر میرسد حکومت افغانستان در تلاش است از عدم رهایی زندانیان طالب بهعنوان اهرم فشار استفاده کند تا مذاکرات مستقیم آغاز شود، ولی در سوی مقابل طالبان میگویند زمانی حاضر به مذاکرهی مستقیم خواهند بود که براساس توافقنامهی این گروه با ایالات متحده امریکا، تمامی پنج هزار زندانی طالب از زندانهای حکومت افغانستان رها شوند.
اکنون که پس از حدود ده روز بنبست و موضعگیریهای رسانهای دو طرف پس از برگزاری لویهجرگه مشورتی صلح، خبر از شروع مذاکرات است، باز هم این سوال مطرح است که حکومت چه زمانی زندانیان باقیمانده گروه طالبان را که اعضای لویهجرگه به رهایی آنان فیصله کرده و اشرف غنی نیز فرمان رهایی آنان را امضا کرده است، رها میکند. اگر مذاکرات مستقیم آغاز شود، باز هم احتمال رسیدن به بنبست و توقف مذاکرات در آینده وجود دارد. این گزارش عوامل و موانع احتمالی که میتواند مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان را به بنبست و یا ناکامی بکشاند، به بررسی گرفته است. افزون بر این، این گزارش بررسی میکند که اجماع سیاسی و بینالمللی در حمایت از صلح افغانستان وجود دارد یا نه.
پیششرطها
حکومت افغانستان و گروه طالبان هرچند هنوز مذاکرات مستقیم را آغاز نکردهاند اما تا اینجای کار همواره برای رسیدن به توافق، پیششرطهایی را مطرح کردهاند. حکومت خواهان برقراری آتشبس بهعنوان شرطی برای آغاز مذاکرات مستقیم است اما گروه طالبان نهتنها این شرط را نپذیرفته، بلکه هنوز از دولت افغانستان بهنام «ادارهی کابل که دستنشاندهی امریکا» است، یاد میکند. در کنار این مقامهای طالبان همواره از برپایی حکومت اسلامی پس از صلح سخن میزنند.
نیشانک موتوانی، معاون واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان که در مورد «محورهای درگیری، امنیت و دیپلماسی متمرکز بر افغانستان» کار میکند، به این باور است که برای رسیدن به صلح پایدار در افغانستان راه طولانی در پیش است و گفتوگوهای صلح هنوز پیشرفت قابل توجه نداشته است. به گفتهی او، حکومت افغانستان خواهان حفظ وضع موجود خواهد بود و تلاش خواهد کرد به خواستههای طالبان مبنی بر برچیدن دولت و ایجاد آنچه که این گروه «یک دولت اسلامی میخواند»، تن ندهد.
آقای موتوانی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز گفت: «طالبان احتمالا خواهان یک دولت موقت تحت پوشش یک توافق تقسیم قدرت برای انحلال دولت فعلی خواهند شد، امری که باعث تقویت موضع آنها برای تصرف قدرت سیاسی خواهد شد. مواضع آغازین طالبان و حکومت از هم فاصله زیاد خواهد داشت و با توجه به تفاوت ارزشها، ایدئولوژیها و منافع سیاسیشان، دشوار است که ببینیم آنها به نوعی توافق برسند.»
عمر صدر، استاد دانشگاه به این باور است که موانع مذاکرات را میتوان در سه بعد تحلیل کرد. نخست، پیششرطهایی که نیازمند رسیدگی به خاطر آغاز مذاکرات است، مانند رهایی زندانیان و کاهش خشونتها. دومین عاملی که میتواند مذاکرات را به بنبست برساند، چیدمان روند صلح است. او گفت: «گام بعدی واضع این است که در روند مذاکرات یک نوع توافق صورت بگیرد که روند چگونه طرح و ترتیب شود. کیها در آن حضور داشته باشند و نقش کسانی که میانجی یا تسهیلکنندهاند، از طرف دو طرف مذاکره روی آن توافق صورت بگیرد. اختلاف در یکی از این موارد میتواند یک مانع باشد.»
مانع سوم و مهمتر از همه در خصوص به نتیجهرسیدن مذاکرات صلح به باور آقای صدر، «غایت نهایی از توافقات صلح است.» غایت نهایی در سوی دولت افغانستان نظام جمهوریت و غایت نهایی طالبان نظام امارت است و این دو نظام تا حد زیادی غیرقابل انطباق است. درصورتیکه مذاکرات نتواند یک نوع توافق را در این زمینه انجام دهد، واضح است که شاید مذاکرات به بنبست بخورد.
گروه طالبان در ماه حوت 1398 توافقنامهی صلح را با امریکا امضا کرد. این توافقنامه روی خروج نیروهای خارجی از افغانستان و جلوگیری از تبدیلشدن افغانستان به پناهگاه امن تروریسم تأکید کرده و دو موضع اساسی دیگر، آتشبس دایمی و آیندهی نظام سیاسی افغانستان، برای بحث در مذاکرات بینالافغانی محول شده است. این توافقنامه گفته بود که مذاکرات بینالافغانی در 20 حوت آغاز شود ولی تاکنون چندین ماه گذشته و مذاکرات مستقیم بهدلیل عدم رهایی کامل زندانیان گروه طالبان آغاز نشده است.
ادریس رحمانی، پژوهشگر افغان مقیم امریکا اما به این باور است که دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا عجله دارد که پیش از زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری امریکا، صلح افغانستان به نتیجه برسد تا او بتواند از این موضوع در انتخابات استفاده کند. حالا هرقدر به زمان این انتخابات نزدیک میشویم و مذاکرات هم نتیجه نمیدهد، «بسیار زیاد تأثیر جدی روی موقف امریکاییها بهخاطر صلح با طالبان دارد. هرقدر امریکاییها ببینند که آنچه را میخواستند بهدست نیاوردند و یا حداقل به وقت بهدست نیاورند، هم از نظر منطقی این مذاکره به سوی بنبست میرود و هم عقده خلق میکند.»
آقای رحمانی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز گفت: «یکی از چیزهایی که بسیار زود مذاکرات را میتواند به بنبست برساند، خرابشدن موقف امریکاییها و یا خلاصشدن زمان امریکاییها است. نمیدانم طالبان چقدر این موضوع را درک میکنند اما هرقدر که [مذاکرات] را به تعویق بیندازند، شانس اینکه امریکاییها دیگر فکر کنند امتیاز لازم را در انتخابات بهدست نمیآورند زیاد شده میرود. بنابراین یکی از گپهای اساسی که مذاکرات را به بنبست میرساند، از دست رفتن زمان لازم در نزد امریکاییهاست. عامل دیگر زیادهخواهی طالبان است. هرقدر بخواهند بیشتر بهدست بیاورند و هرقدر کوشش کنند که بهعنوان نیروی کاملا فاتح مذاکرات را به پیش ببرند، در آن صورت احتمال به بنبست رسیدن مذاکرات بیشتر میشود.»
استدلال این پژوهشگر افغان این است که ممکن است رهبران سیاسی امریکا در تلاش کسب امتیاز از صلح افغانستان باشند، اما نظامیان آن کشور با این مسأله «بسیار مشکل دارند» زیرا قبول کردن بازنده بیرونشدن نیروی بزرگ دنیا از افغانستان برای نظامیان امریکایی مشکل است. از همین رو آنها روی سیاستمداران امریکا فشار خواهند آورد و زیادهخواهی طالبان را عامل هدر رفتن زحمات 19 ساله امریکا در افغانستان قلمداد خواهند کرد.
عدهای به این باورند که اشرف غنی با به تأخیرانداختن مذاکرات مستقیم با طالبان و خلق موانع در مسیر گفتوگوهای صلح، در پی خریدن زمان بیشتر است تا انتخابات ریاستجمهوری امریکا بگذرد و جوبایدن، رقیب دونالد ترمپ در انتخابات پیروز شود. زیرا آقای غنی مطمئن نیست که دولت ترمپ از حکومت افغانستان در مذاکرات صلح حمایت خواهد کرد یا نه.
ادریس رحمانی افزود: «در عین زمان این بسیار کمک میکند موقف دولت [افغانستان] را زیرا دولت تلاش میکند روند صلح تا حد امکان برهم بخورد و بیشتر در قدرت بماند. دولت خودش میتواند منحیث یک فکتور مذاکرات را به بنبست بکشاند. اگر طالبان از اضافهخواهی بگذرند و زود با تمام چیزهایی که امریکا میخواهد کنار بیایند و درک کنند که اگر امریکا در انتخابات امتیاز بهدست نیاورد شانس پیشرفت مذاکره کم میشود، فکر میکنم مذاکره میتواند به موفقیت برسد در غیر آن شانس زیاد است که مذاکره به بنبست برود.»
اجماع جهانی و سیاسی
توافقنامهی صلح امریکا با طالبان رهایی پنج زندانی طالب از زندانهای دولت افغانستان و یک هزار زندانی از دولت در نزد طالبان را تایید کرده است. اشرف غنی برای رهایی حدود 400 زندانی از میان پنج هزار زندانی لویهجرگه را برگزار کرد. لویهجرگه رهایی این زندانیان خطرناک طالبان را تأیید کرد اما هنوز حکومت تمامی این زندانیان را رها نکرده است. همزمان با این فرانسه و استرالیا خواهان عدم رهایی شماری از زندانیان طالبان شدهاند که در قتل سربازان این کشورها دست دارند.
عدم توافق بر رهایی این زندانیان پرسشی را ایجاد میکند که توافق کامل در خصوص صلح افغانستان میان کشورهای دخیل در قضایای افغانستان وجود دارد یا خیر. ادریس رحمانی میگوید در مورد بیرون ساختن طالبان از صف جنگ و شامل ساختن آنان در یک ساختار سیاسی، اجماع زیاد وجود دارد اما در رابطه به برگشت طالبان و ایجاد امارت اسلامی، «حتا در بین کشورهایی (روسها، چیناییها و ایرانیها) که با حامیان طالبان همنوا هستند، آمادهی پذیرش ساختار دوآتشه طالبان نیستند. تصور همه این است که طالبان در روند مذاکره از موقفشان پایین آمده و در یک ساختار سیاسی شامل میشوند اما اگر طالبان بخواهند ساختار سیاسی را برهم بزنند و ساختار سیاسی گذشته خود را احیا کنند، تصور نمیکنم هیچ اجماعی در منطقه برای آن وجود داشته باشد، حتا در داخل پاکستان اجماع کافی برای این رویکرد وجود ندارد.»
عمر صدر استدلال میکند که اجماع برای حل سیاسی منازعه افغانستان وجود دارد و تمامی کشورها ملتفت هستند که باید از طریق مذاکره این منازعه حل شود اما در زمینهی پیششرطهایی که وجود دارد، اختلاف است. کشورهایی که سربازانشان در جنگ با طالبان کشته شدهاند، متوجه شدند که در این مسأله منافعشان در نظر گرفته نشده است، مخصوصا فرانسه و استرالیا.
عمر صدر گفت: «این باعث شد که آنها مخالفت کنند در اول. دوم در مورد طرح روند که چگونه بین طرفین شکل بگیرد، آیا یک میانجی لازم است یا نه و … در این زمینه من شک دارم که یک نوع توافق و اجماع بسیار زیاد وجود داشته باشد. نهایتا در مورد غایت نهایی، هرچند همه گفتهاند که جمهوریت و دموکراسی برایشان خط قرمز است، اما باز هم واضح نیست که این خط قرمز در کجا میتواند بشکند و چطور میتوانیم بین جمهوریت و امارت اسلامی جمع بزنیم.»
نیشانک موتوانی استدلال میکند که او از اصطلاح اجماع بینالمللی در رابطه با مذاکرات صلح افغانستان استفاده نمیکند زیرا علاوه بر خستگی و عدم تمایل دونرها و تمایل به خروج نیروهای نظامی از افغانستان، اجماع اندکی درباره وضعیت نهایی افغانستان وجود دارد. او میافزاید که «موضوع اصلی که در مورد آن تقریبا اجماع جهانی وجود دارد، شروع مذاکرات بینالافغانی به هر قیمتی است. این نوع فشار به نفع طالبان تمام میشود و مشروعیت حکومت افغانستان را تضعیف میکند.»