قربانیان اصلی فروپاشی نظام چه کسانی‌اند؟

در آستانه‌ برگزاری آزمون پذیرش دانشگاه‌ها در افغانستان، در حالی که میلیون‌ها دختر از آموزش محروم شده‌اند، دانش‌آموزان پسر نیز از نبود درس شاکی اند و می‌گویند که آنان نسل سوخته هستند. نسلی که کودکی‌شان را در راه تحقق اهداف دموکراسی در مقابله با بنیادگرایی از دست داده‌اند‌ و آینده‌ی‌شان را در راستای دموکراسی‌زدایی.

دانش‌آموزان می‌گویند که قربانی زدوبندهای سیاسی شده‌اند و سال‌ها تلاش‌شان برای ساختن آینده‌ی بهتر اکنون خاکستر و دورنمای روشن زندگی برای‌شان نابود شده است. در همین حال، آموزگاران نیز می‌گویند که دانش‌آموزان با اُفت شدید انگیزه مواجه‌اند و تلاش آنان برای بهبود کیفیت آموزش نتیجه‌بخش نیست.

با به قدرت رسیدن دوباره‌ی طالبان، ‌تمامی دست‌آورد‌های بیست‌ساله مردم افغانستان و تلاش جامعه جهانی برای ایجاد حکومت مدرن در کشور از بین رفته است و سبب دگرگونی تمامی ابعاد زندگی مردم و نظم اجتماعی افغانستان شده‌ است.

آینده

با آن‌که بعد از فروپاشی حکومت بدست گروه طالبان، دانش‌آموزان پسر اجازه‌ی از سرگیری آموزش را یافته‌اند، با این حال بسیاری آنان می‌گویند که رهبران سیاسی آینده‌ی نسل جوان افغانستان را نابود کرده‌اند.

آنان استدلال می‌کنند که بزرگ‌سالان بخشی از زندگی‌شان را از دست داده، اما نسل جوان آینده‌ی‌شان را از دست داده‌اند و می‌دهند. چیزی که حتا در موردش صحبت نیز نمی‌شود.

به‌گفته‌ دانش‌آموزان، شیوع همه‌گیری کرونا و وضع محدودیت و به تعقیب آن فروپاشی حکومت، سبب اُفت شدید کیفیت آموزش شده است و آنان را از ساختن آینده‌ی بهتر محروم کرده‌اند.

ستار نظری ۱۸ ساله، دانش‌آموز صنف دوازدهم یکی از مکاتب شهر کابل است. او آرزو دارد که روزی به‌عنوان داکتر جوان و متخصص بتواند به مردمش خدمت کند. او می‌گوید: «واقعیت این است که در دو سال شیوع کرونا روند آموزش کاملا مختل شده بود. به حدی که کتاب‌ها نصف هم تدریس نشد و به همین اندازه فروپاشی حکومت نیز روی آموزش اثر کرده است.»

به‌گفته‌ این دانش‌آموز، اُفت کیفیت آموزش یعنی محروم‌شدن از آینده‌ی بهتر.

غفور، دیگر دانش‌آموز مکتب است. او ۱۶ سال دارد و صنف یازده است. غفور می‌گوید: «خلاصه درس که نبود، آینده هم نیست.»

شماری از آموزگاران می‌گویند که با تغییر نظام، دانش‌آموزان پسر دچار ناامیدی شده و از رفتن به مکتب خودداری می‌کنند. عکس از یک صنف آموزشی در زیر سلطه طالبان

 نبود درس

در جریان دو سال همه‌گیری کرونا، بسیاری از کشورهای جهان روند آموزش از راه دور را دنبال کردند. وزارت معارف افغانستان هرچند در آغاز همه‌گیری کرونا از راه‌اندازی تعلیمات بدیل خبر دادند. اما با وضع محدودیت‌ها و مسدود ماندن مراکز آموزشی، طرح تعلیمات بدیل نیز به‌دلیل مشکلات عملی نشد و دانش‌آموزان از دریافت آموزش بهتر محروم شدند. از سویی، همزمان با کاهش محدودیت‌های کرونایی، ناامنی شدت گرفت و منجر به فروپاشی حکومت در ۲۴ اسد سال گذشته شد.

رویدادی که در کنار دیگر تأثیرات، روند آموزش را نیز به‌شدت متأثر کرده است. زیرا نیمی از دانش‌آموزان به‌دلیل جنسیت، فقر و آوارگی از روند آموزش محروم مانده‌اند و نیمی دیگر نیز از نبود درس و نداشتن استاد شاکی‌ اند و می‌گویند که آنان برای سومین سال متوالی زمان را از دست داده‌اند. به‌گفته‌ دانش‌آموزان، طالبان با اعمال تغییرات گسترده در نظام معارف، سبب مختل‌شدن روند آموزش در کشور شده‌اند.

به‌گفته‌ دانش‌آموزان، تغییر و تبدیلی‌های گسترده در مکاتب دو سال زمان آنان برای آموختن را هدر داده است.

محمود ۱۷ ساله، دانش‌آموز صنف یازدهم در یکی از مکاتب شهر کابل است. او می‌گوید که به‌دلیل نداشتن آموزگار آنان دو مضمون را نخوانده‌اند: «آموزگار دو مضمون اساسی ما خانم بود. آنان را تبدیل کرده‌اند.»

رضا، دانش‌آموز صنف یازدهم در یکی از مکاتب ولایت دایکندی است. او می‌گوید که در نبود درس دانش‌آموزان به فکر ترک افغانستان می‌شود: «وضع نه از لحاظ درسی خوب است نه از لحاظ اقتصادی. اکثریت هم‌صنفانم به ایران مهاجر شده‌اند.»

طالبان پس از بدست گرفتن قدرت، تغییرات گسترده‌‌ای را در تمام سطوح اعمال کردند. براساس تغییرات اعمال‌شده در سیستم آموزشی، آموزگاران خانم حق تدریس در مکتب پسرانه در دوره متوسطه و لیسه را ندارند. به همین ترتیب آموزگاران مرد نیز حق تدریس برای دختران را ندارند. روندی که سیستم درسی در مکاتب پسرانه را نیز در سراسر کشور متأثر کرده است. اکنون شماری از دانش‌آموزان پسر از نداشتن آموزگار شاکی اند.

عابد از ده سال به این‌سو عضو نظارت تعلیمی معارف شهر کابل است. او می‌گوید که تغییر آموزگاران در بزرگ‌شهر‌ها به مشکلات عمومی منجر نشده است، اما روند تدریس را متأثر کرده است. به‌گفته‌ این عضو نظارت تعلیمی، بیشترین اثر تغییر و تبدیلی‌ها در ولایت‌ها است: «هرچند در شهر‌ها، تغییر آموزگاران منجر به کمبود آموزگار نشده است، اما کماکان اثر کرده است و تا شکل‌گرفتن رقابت سالم و برگشت به حالت عادی زمان نیاز است. اما این اثر در جاهایی بیشتر نمایان می‌شود که با کمبود آموزگار مسلکی مواجه بوده‌اند.»

به‌گفته‌ عابد، مشکلات در روند آموزش از گذشته نیز وجود داشته است و تازگی ندارد. کمبود آموزگاران مسلکی، نبود تجهیزات و نداشتن تعمیر از مشکلاتی اند که از گذشته وجود داشته است و اکنون تغییرات سیاسی نیز به آن اندکی افزوده است.

با این حال این عضو نظارت تعلیمی امیدوار است که وزارت معارف طالبان برای حل مشکلات دانش‌آموزان از تمامی ابزار‌ها در کوتاه‌ترین زمان ممکن استفاده کند.

دانش‌آموزان می‌گویند که زمان قابل برگشت نیست و این بزرگ‌ترین مشکل آنان است. عکس: شبکه‌های اجتماعی

آموزش خصوصی

با این حال دانش‌آموزان می‌گویند که زمان قابل برگشت نیست و این بزرگ‌ترین مشکل آنان است. به‌گفته‌ دانش‌آموزان، در کنار نبود درس در مکاتب رسمی دولتی، مراکز آموزشی خصوصی نیز از اوضاع متأثر شده‌اند.

نظام آموزشی افغانستان متشکل از دو بخش دولتی و خصوصی است. اکنون به‌گفته‌ اعضای نظارت تعلیمی، به‌دلیل سیاست‌زدگی، روند آموزش دولتی به‌شدت متأثر شده است. این در حالی است که در سال‌های گذشته دانش‌آموزان با گرفتن کورس‌ها در مراکز آموزشی خصوصی این تأثیرات و خلا‌ها را جبران می‌کردند. اکنون اما می‌گویند که آنان به‌دلیل مسدود بودن مراکز آموزشی خصوصی و گسترش فقر این فرصت را نیز ندارند.

در همین حال مسئولان مکاتب و آموزشگاه‌های خصوصی می‌گویند که با روی‌کارآمدن گروه طالبان، شمار دانش‌آموزان‌‌شان به‌گونه‌ی چشم‌گیری کاهش یافته‌اند و سبب ورشکستگی شمار زیادی این مکاتب و آموزشگاه‌های خصوصی شده‌اند.

شماری دیگر از مراکز آموزشی خصوصی مانند، آموزشگاه گام (ظهور)، دانش‌سرای کانکور و شمار شاخه‌های آموزشگاه مسلم که در زمینه‌ی تدریس زبان کار می‌کردند نیز به‌دلیل ناامنی‌ها و دستورات طالبان مسدود شده‌اند.

به باور دانش‌آموزان، مسدودکردن و ورشکستگی مراکز آموزش خصوصی به‌دلیل فقر نیز به معنای گرفتن حق آموزش بهتر و گرفتن آینده‌ی بهتر از آنان است.

چنانچه محمود می‌گوید: «فقط با آموزش خوب و اساسی می‌توانیم در آزمون کانکور نمره‌ی خوب بگیریم و در رشته‌ دلخواه مان کامیاب شویم. رشته‌ای که آینده‌ی کاری خوبی داشته باشد، اما می‌بینید که اکنون اوضاع چگونه است.»

آموزگاران می‌گویند که به‌طور قابل ملاحظه‌ی دانش‌آموزان انگیزه‌ی آموزش و مبارزه با مشکلات را از دست داده‌اند. دانش‌آموزان در صفِ انتظار برای ورود به صنف‌های درسی. عکس: شبکه‌های اجتماعی

نبود انگیزه

در کنار این مشکلات، شماری از دانش‌آموزان دچار ناامیدی شده و مکاتب را ترک کرده‌ و یا در فکر ترک آن اند. پیشتر ستار، دانش‌آموز صنف دوازهم یکی از مکاتب شهر کابل نیز گفته بود که دانش‌آموزان علاقه‌ای به درس ندارند: «دانش‌آموزان هیچ علاقه به درس ندارند. همان‌های زیاد ناامید شده که احساس دارند.»

مادر یکی از دانش‌آموزان صنف دهم در یکی از مکاتب شهر کابل نیز می‌گوید که پسر او با سقوط حکومت انگیزه‌اش را از دست داده است: «مهدی، حالا هیچ علاقه‌ای به مکتب ندارد و به مکتب نمی‌رود. او هر روز در صدد این است که بهانه‌ای را برای مکتب‌گریزی پیدا کند.»

 آموزگاران نیز تأیید می‌کنند که دانش‌آموزان انگیزه‌ی‌شان را از دست داده‌اند. آموزگاران می‌گویند که به‌طور قابل ملاحظه‌ای، دانش‌آموزان انگیزه‌ی آموزش و مبارزه با مشکلات را از دست داده‌اند و مثل گذشته علاقه به فراگیری درس را نشان نمی‌دهند. به‌گفته‌ آموزگاران، شماری از دانش‌آموزان نیز برای مبارزه با فقر و بیکاری به فکر ترک افغانستان اند.

سهراب، آموزگار در یک مکتب دولتی در کابل است و سابقه‌ی ۱۹ سال تدریس را دارد. او می‌گوید که هیچگاه به اندازه‌ی کنونی شاهد بی‌انگیزگی و ناامیدی دانش‌آموزان نبوده است: «دانش‌آموزان وقتی می‌توانند با نبود یا کمبود مواد آموزشی مبارزه کرده و به آینده‌ی بهتر دست پیدا کنند که انگیزه داشته باشند. اما حالا به‌دلیل غربت و بیکاری شاگردان دچار ناامیدی شده‌اند. یک شمار که آینده‌ای برای خود در درون حکومت تصور نمی‌توانند نیز به این فکر اند که افغانستان را ترک کنند.»

شیوع پاندمی کرونا و فروپاشی حکومت میزان بیکاری و فقر را در افغانستان افزایش داده است و اکنون ۹۸ درصد مردم از اشکال مختلف فقر رنج می‌برند. به همین ترتیب براساس نظرسنجی مرکز پژوهشی گالوپ، گسترش فقر و بیکاری میزان بلند ناامیدی و اختلالات روانی را سبب شده است.

آموزگاران می‌گویند که شمار زیادی دانش‌آموزان دوران متوسطه و لیسه پسرانه به فکر مهاجرت اند و دانش‌آموزان دوران ابتدایی نیز انگیزه‌ای برای آموختن ندارند. صنف درسی زیر حاکمیت طالبان

تغییر زمان آموزش

افزون به ناامیدی دانش‌آموزان، شماری نیز می‌گویند که تغییر زمان آموزش نیز سبب دل‌سرد شدن دانش‌آموزان شده است.

مهدی که اکنون به‌دلیل غیابت طولانی‌مدت در آستانه‌ محرومیت از آزمون سالانه مکتب است، می‌گوید که تغییرات اعمال‌شده در روند آموزش سبب شده است که او و شمار زیادی از دانش‌آموزان نتوانند خودشان را براساس زمان‌بندی تازه عیار کنند.

مهدی ۱۵ ساله، دانش‌آموز صنف دهم یکی از مکاتب شهر کابل است. به‌گفته‌ او، بیشتر از نیمی هم‌صنفانش به‌دلیل هم‌زمانی آغاز درس و کار مکتب را رها کرده‌اند: «خوب زمان مکتب بسیار وقتِ بد است. هم‌صنفانم نمی‌توانند تا ساعت هشت کار کنند و بعد به مکتب بیایند و بعد از مکتب دوباره به‌کار بروند. به‌خاطری که صاحبان کار اجازه نمی‌دهند. به همین خاطر خیلی‌ها مکتب را رها کرده‌اند تا کار کنند. از صنف ۵۰ نفره‌ی ما اکنون تنها ۱۵ نفر روزانه به صنف می‌آیند. دلم نمی‌شود که به مکتب بروم.»

یکی از آموزگاران مکتب مهدی نیز می‌گوید که از چهار شعبه صنف دهم، اکنون تنها دو شعبه باقی مانده است. این مکتب به‌دلیل از دست‌دادن دانش‌آموزان و منحل‌شدن صنف‌ها هرچند با کمبود آموزگار مواجه نیست، اما رقابت‌های ناسالم آموزگاران روند آموزش را برای دانش‌آموزان مختل کرده است.

مهدی می‌گوید: «صنف نیست. آموزگار زیاد شده. آنان بین‌شان به‌خاطر معاش جور نمی‌آیند که تدریس کنند.»

متین ۱۷ ساله، دانش‌آموز صنف یازدهم یکی از مکاتب دایکندی است. او می‌گوید: «در سابق به این خاطر تلاش می‌کردم که فکر می‌کردم بعد از فراغت از دانشگاه می‌توانم شغلی داشته باشم. حالا با دیدن هزاران جوان تحصیل‌کرده و بیکار، اشتیاقی به درس‌خواندن و رفتن به مکتب نمانده است.»

به‌گفته‌ این دانش‌آموز، مبارزه با مشکلات و وفق‌دادن با زمان و قانون تازه دورنمای روشن می‌خواهد که اکنون این دورنما برای کسی نمانده است: «در گذشته فکر می‌کردم که بعد از ختم دانشگاه یا در دولت جذب می‌شوم یا در سکتور خصوصی. حالا که می‌بینم، نه در حکومت جا داریم و نه سکتور خصوصی به‌دلیل ناامنی‌ها دوام می‌آورد.»

بیش از یک سال است که دانش‌آموزان دختر بالاتر از صنف ششم اجازه‌ی رفتن به مکتب را ندارند.

مهاجرت

یک منبع از وزارت معارف، اما دلیل کاهش شمار دانش‌آموزان را مهاجرت گسترده‌ی مردم عنوان می‌کند. این در حالی است که با ختم شدن مأموریت ناتو و خروج نیروهای خارجی از افغانستان، موج گسترده‌ای از مهاجرت قانونی و غیرقانونی آغاز شده است. از این میان، کشورهای همسایه افغانستان به‌ویژه ایران و پاکستان میزبان شمار زیادی از افغان‌ها بوده‌اند. برآورد می‌شود که هر یک از این دو کشور میزبان یک میلیون مهاجر جدید افغان شده است. روندی که اکنون نیز ادامه دارد.

ریش و دستار

از سوی دیگر، وضع محدویت‌ها بر آموزگاران و دانش‌آموزان نیز زمینه‌ی دل‌سردی از درس و نگرانی از آینده‌ی مبهم را فراهم ساخته است. دانش‌آموزان ادعا می‌کنند که به‌دلیل فشارها و مداخلات بی‌مورد طالبان در امور تعلیمی، آنان نسبت به درس دل‌سرد شده‌اند و به آینده بی‌اعتنا.

مانند دیگر بخش‌ها، کارمندان معارف و دانش‌آموزان ملزم به گذاشتن ریش و پوشیدن لباس افغانی اند. صمدالله، دانش‌آموز صنف یازدهم یکی از مکاتب شهر کابل است. او می‌گوید: «در گذاشته استایل می‌زدی که مکتب رفتن خوشت می‌آمد. حالی باید پیراهن و تنبان بپوشی و کلاه به‌سر کنی.»

مظفر، یکی از آموزگاران مکتب در ولایت غزنی است. او باور دارد که رخداد ۲۴ اسد یک «رویداد خطرناک» برای عموم بخش‌هایی افغانستان بود، ولی بیشترین آسیب را در این تحول نظام آموزشی کشور متقبل شده است.

خواست مردم

این در حالی است که دانش‌آموزان دختر برای دومین سال متوالی از مکتب محروم شده‌‌اند و تلاش و تأکید جامعه جهانی و مردم افغانستان برای بازگشایی مکاتب به‌روی دختران نیز تاکنون نتیجه‌ای در پی نداشته است.

از سوی هم، گروه طالبان دلیل مسدودماندن مکاتب به‌روی دختران را خواست مردم عنوان می‌کند.به‌تازگی مولوی نورالله منیر، سرپرست وزارت معارف طالبان در جریان سفرش به ولایت ارزگان گفته است که مکاتب دخترانه به‌دلیل درخواست بزرگان قومی و مطابق به فرهنگ دیرینه‌ی مردم افغانستان مسدود مانده‌اند. او روز یک‌شنبه (۲۰ سنبله) سال روان در ارزگان گفت: «اگر به این خواست مردم توجه نشود و مکاتب به‌روی دختران باز شود، مردم به ضد این گروه شورش می‌کنند.»

این در حالی است که در هفته‌ی گذشته پنج مکتب از ۳۱۷ مکتب ولایت پکتیا با پافشاری بزرگان مردمی به‌روی دانش‌آموزان دختر باز شدند که با استقبال گسترده مواجه شد؛ اما بعد از یک هفته این مکاتب مجددا به‌روی دختران بسته شدند.

اظهارات وزیر معارف طالبان و مسدودشدن دوباره‌ی مکاتب به‌روی دختران در پکتیا با واکنش‌های تُند مردمی مواجه شده است. چنانچه بار دیگر کارزار دادخواهی سراسری برای بازگشایی مکاتب به‌روی دختران به راه افتاده است. مردم از گروه طالبان می‌خواهند که نظام آموزشی و آینده‌ی نسل جوان کشور را قربانی زدوبندهای سیاسی‌شان نکنند و مکاتب را باز و قیدوشرط‌ها را از آن بردارند.

مردم امیدوارند که با بازگشایی مکاتب به‌روی دختران و برداشته‌شدن محدودیت‌ها، انگیزه‌ی آموزش و مبارزه با نابه‌سامانی‌ها برای دست‌یافتن به آینده‌ی بهتر، دوباره در نسل جوان افغانستان زنده شود.