نویسندگان: مجیب مشعل و اعظم احمد
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: نیویارک تایمز
در ظاهر شمار زیاد مردم افغانستان از تلاشهای غنی برای آوردن طالبان بر سر میز مذاکره پشتیبانی میکنند.
بعد از گذشت یک سال از دستآوردهای طالبان در نبردهای متعدد، حتا احتمال باز کردن یک مجرای دیپلماتیک برای طالبان در بیرون، بسیاری از مقامهای دولت افغانستان را شگفتزده میکند و به آن به دیدهی یک تلاش تعیینکننده و جدی نگاه میکنند. اشارههای مقامهای دولت افغانستان به این که یک دیدار مقدماتی با طالبان در یک یا دو هفتهی آینده اتفاق خواهد افتاد، هواداران غنی را دلگرمتر میکند.
اما از همین آغاز نگاه شکاکانه به تلاشهای رییس جمهور در میان مردم وجود دارد و در رابطه به شیوهای که برای عملیساختن برنامههایش برگزیده، موج بیاعتمادی عمیق در جریان است. اشرف غنی برای آوردن صلح به شکل مفرط در تلاش به دست آوردن دل نظامیان پاکستان شده است تا بر رهبران طالبان فشار وارد کنند که به گفتوگوهای صلح بپوندند.
غنی در هفتههای اخیر برای پاکستان امتیازاتی قایل شده که در زمان رهبری کرزی غیرقابل تصور به نظر میرسید که راهاندازی عملیات علیه پیکارجویان بر اساس درخواست پاکستان بخشی از آن است.
دیدن همهی اینها برای آن عده از مردم افغانستان که پاکستان را دشمن شان میپندارند، منظرهی عصبانیکنندهای بوده است. برخی میپرسند که غنی چطور توانسته است تاریخ دهههای اخیر مناسبات پاکستان را که به توصیف یکی از مقامهای پیشین دولت افغانستان «سانحهپذیر» بوده است، نادیده بگیرد.
یکی از این منتقدان، مشاور پیشین امنیت ملی، رنگین دادفر اسپنتاست. با آنکه او از گفتوگوهای صلح با طالبان استقبال میکند، اما گفت که او {غنی} همه چیز را بیش از اندازه به پاکستان واگذار میکند. تسلیم کردن یک فرمانده بالارتبهی طالبان پاکستانی و تعقیب طالبان پاکستانی در خاک افغانستان بدون عمل متقابل از سوی پاکستان، «تضرع و التماس مطلق است.»
او در مصاحبهای گفت: «مشورهی من این است که محتاط باشد.»
به تاریخ 5 فبروری، عبدالرب رسول سیاف، یکی از رهبران مجاهدین، نیز، از خطرهای نزدیک شدن به پاکستان هشدار داد.
و نیز کسانی وجود دارند که هنوز به صورت کل، کنار آمدن سیاسی با طالبان را زیر سوال میبرند. از آن جمع، یکی امرالله صالح، رییس پیشین امنیت ملی، است که در این اواخر در صفحهی تویترش نوشت: «تقسیم دولت با طالبان» صلح نخواهد آورد. «این کار منازعه را نهادینه خواهد کرد.»
با وجود این هشدارها، غنی سرمایهی عظیم سیاسی را برای انجام کاری که رییس جمهور پیشین از آن طفره رفت، خطر کرده است. بر اساس گفتههای نزدیکانش، کرزی در رابطه به نتیجهبخش بودن تلاشهای اشرف غنی شک دارد، اما از آن پشتیبانی میکند. اقای کرزی سالها را در تلاش برای متقاعد کردن طالبان به مذاکره سپری کرد. بر اساس بعضی گزارشها و برداشتهای رسمی، پنج نمونه وجود داشت که مقامها احساس کردند به یک نقطهی عطف نزدیک میشوند.
آقای اسپنتا گفت: «در بعضی موارد ما خیلی نزدیک میشدیم. این نخستین بار نیست که پاکستان وعده داده اما به آن عمل نکرده است.»
بر اساس گفتههای یک مقام کنونی و یک مقام پیشین، در ماه جون 2011، حکومت افغانستان راه را برای پاکستان که طالبان را به مذاکره حاضر کند، هموار کرد. یک هئیت به رهبری حامد کرزی با رهبران بالارتبهی غیرنظامی و نظامی پاکستان، به شمول یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر آن زمان و جنرال اشفاق پرویز کیانی، رییس ستاد ارتش که وعده داد از رهبری شورشیان میخواهد که به گفتوگوهای صلح بپوندد، دیدار کرد.
در آن زمان، یک جدول زمانی ترتیب شد، اما بعد، بر هم خورد. به زودی پس از برگشتن این هیئت، برهان الدین ربانی که رییس شورای عالی صلح بود، بر اثر یک حملهی انتحاری کشته شد و تلاشها برای آوردن صلح از مسیر منحرف گردید. شماری زیادی در داخل و بیرون از دولت، پاکستان را مظنون به دست داشتن در این حمله میدانستند.
آقای اسپنتا گفت که برای جان بخشیدن دوباره به تلاشها، حکومت پاکستان موافقت کرد که به هئیتی از امنیت ملی افغانستان اجازه دهد که ریشههای این حمله را مورد تحقیق قرار و بررسی قرار دهد. صلاحالدین ربانی، پسر برهانالدین ربانی که پس از کشته شدن پدرش، بر چوکی او نشست، برای ملاقات با ملا عبدالغنی برادر فرستاده شد. ملا عبدالغنی برادر، معاون رهبر طالبان بود که در قید پاکستان به سر میبرد.
هیچ یک از این تلاشها موفق نشد. آقای اسپنتا گفت که هیئت بررسی و تحقیق استخبارات افغانستان با موانع روبرو شد. و در عین زمان، آقای ربانی با ملا برادری روبرو شد که در حالت نزدیک به بیهوشی قرار داشت. آقای ربانی گفت که او قادر به برقراری ارتباط با ملا برادر نبود. آقای کرزی هردوی این رویدادها را به معنای دو رویی پاکستان ترجمه کرد.
با اینحال، شواهدی وجود دارد که پاکستان با حکومت جدید افغانستان برخورد بهتری دارد. بخشی از این تغییر به این دلیل اتفاق افتاده است که چین از پاکستان خواستار مصالحه شده است. در ماههای اخیر چین آشکارا گفته است که حاضر است که مذاکرات با طالبان را تسهیل و میزبانی کند و حتا گزارش شده که از هئیتی از سوی طالبان در بیجینگ میزبانی کرده است.
دلیل دیگری که برای علاقهمندی بیشتر پاکستان گفته شده، غیبت کرزی است. پیش از آنکه کرزی دفتر ریاست جمهوری را ترک کند، پاکستان را مانند امریکاییها، هدف انتقادهای ویرانگرش قرار میداد. برخی حضور غنی را فرصتی میدانند که پاکستان با افغانستان روابطش را از سر گیرد.
رقیب زمان انتخابات غنی، عبدالله عبدالله که اکنون بخشی از حکومت است آشکارا با گفتوگو با طالبان موافق است. اما همیشه اینگونه نبوده است: در سال 2011 او تلاشهای ناکام را «درسی برای همهی ما دانست که دیگر خود را بازی ندهیم که این گروه صلح میخواهند.»
فراتر از مسایل سیاسی، پس از سه دهه بحران، خواست مردم افغانستان برای صلح جدیست. رهبران نمیخواهند طوری دیده شوند که آنان صلح نمیخواهند. حتا به نظر میرسد که سیاف که سیاستهای غنی را «دیکتاتوری» خواند، آرام شده است. او در این اواخر در قصر ریاست جمهوری با غنی دیدار کرد. این دیدارها بخشی از تلاشهای غنی اند تا پشتیبانی نخبگان سیاسی را برای صلح به دست آورد.
یکی از مقامهای ارشد پیشین حکومت گفت: «فقط کسانی مخالفت خواهند کرد که بیرون مانده باشند.» به دلیل حساسیت موضوع او خواست که نامش افشا نشود.
دیده میشود که حتا کسانی که مخالف طالبان بودند مانند غنی، برای آغاز گفتوگوهای صلح آمادهاند.
عطامحمد نور، یکی از فرماندهان پیشین مجاهدین و از حامیان عبدالله، برای این تلاشها علامت موافقت نشان داده است. نور کسیست که در زمان جنجالهای انتخاباتی تهدید کرده بود که اگر غنی رییس جمهور اعلان شود، او حکومت موازی اعلان خواهد کرد.
در سال 2001، پس از کشته شدن برهان الدین ربانی، آقای نور یکی از کسانی بود که گفتوگوی صلح با طالبان را نکوهش کرد. اکنون نور در پاسخ به تماس تیلفونی ما گفت که او از این مذاکره با طالبان برای آوردن صلح پشتیبانی میکند.
او دربارهی گفتوگوهای صلح گفت: «من باور دارم که منافع ما با پاکستان در تضاد نیست. سیاست من این است که ما باید مناسبات خود را با پاکستان و کشورهای منطقه بهبود بخشیم تا بر اثر آن، بیاعتمادی از بین برود.»
ظاهرا آقای نور یکی از اهداف سیاست در حال شکلگیری پاکستان برای متنوع ساختن سرمایهگذاری اش در افغانستان و بر رهبران کلیدی آن است. در سال 2013، آقای نور یک دانشکدهی 18 ملیون دالری را در دانشگاه بلخ گشود که پول را پاکستان پرداخته بود.
او از حکومت پاکستان برای سرمایهگذاری 3 ملیون دالریاش برای ساختن دو دانشکدهی دیگر که قرار است باقی پول آن را نیز بپردازد، پیشاپیش سپاسگزاری کرد.