سرمقالهی روز دوشبنه نیویورک تایمز
برگردان: جواد زاولستانی
سال گذشته ارتش افغانستان بیشتر از 17000 سرباز و کارمندان غیرنظامیاش را به دلیل فرار، تلفات نبردها و سبکدوش شدن از دست داد و اکنون نیرویی 195000 نفری را در اختیار دارد که شمار آن برای اجرای وظایف تعریفشده، خیلی کم است. شمار کشتهشدگان و زخمیان اردوی افغانستان در مقایسه با سال 2014 خیلی بیشتر شده است و این سطح فرار از صفوف نیروهای امنیتی را بیشتر کرده است. با نزدیک شدن به فصل بهاری جنگ، حکومت افغانستان به رهبری رییس جمهور اشرف غنی که در ماه سپتمبر بر چوکی نشست، تعیین نشده و مقامهای غربی میگویند که ظاهرا اعضای پارلمان برای تأیید شیرمحمد کریمی به عنوان وزیر دفاع، از او رشوت میخواستند.
نشانههای اندکی وجود دارند که غنی بتواند این گرایش تاریک به فساد را تغییر دهد یا دوام حضور یا حضور نامحدود نظامی ایالات متحده بتواند به شکست طالبان و ایجاد دولت کارا در افغانستان بینجامد.
با توجه به این واقعیت، پنتاگون در تلاش جلب حمایت برای آهستهتر ساختن کاهش سربازان امریکایی از افغانستان است. قرار است تا پایان سال جاری حضور شمار سربازان امریکایی به 5500 تن و تا پایان سال 2016 به یک نیروی حداقلی برسد.
هفتهی گذشته، جنرال جان کمپبل، فرمانده ارشد نیروهای ناتو در افغانستان، در مقابل کنگرهی امریکا اعتراف کرد که حکومت کابل از حضور شمار بیشتر سربازان امریکایی در چند ماه آینده از آموزش و حمایتهای آنان به شکل چشمگیری استفاده کند. این در حالیست که نبرد نیروهای امنیتی افغانستان با طالبان بر سر کنترل مناطق ادمه دارد. اشتون کارتر، وزیر دفاع جدید، در این اواخر گفت که این اداره در حال ارزیابی مجدد برنامهی کاهش نیروهاست و قرار است در این رابطه با اشرف غنی در جریان دیدارش از امریکا در آخر این ماه مشوره کند.
استدلال مقامهای امریکایی به منظور دادن وقت و پول بیشتر برای این کارزار نظامی شگفتآور نیست؛ چون آنان به جنگهای طولانی و پرهزینه خو گرفتهاند. اما استدلال آنان برای اینکه آهستهتر کردن خروج سربازان از افغانستان چگونه اهدافی را که در بیشتر از یک دهه به دست نیامدهاند، میتواند برآورده سازد ضعیف بوده است. این اهداف عبارت بودند از ساختن اردویی که فرار از آن نگرانی دایمی نباشد، شامل ساختن طالبان در روند سیاسی و ساختن حکومتی که به تمام مردم افغانستان پاسخگو باشد و بتواند با فساد فراگیر که یکی از دلایل پشتیبانی از طالبان است، مبارزه کند.
البته اصلاح و رفع مشکلات عمیق ناممکن است، بنابراین، ادارهی اوباما بر مسایل تاکتیکی موقتی تمرکز کرده است. مقامها میگویند که نگهداشتن ده هزار سرباز پس از 2015 در افغانستان ائتلاف بینالمللی را قادر میسازد که پایگاههایشان را در بیرون از پایتخت حفظ کنند و برای مثال، بستن پایگاه قندهار را که مرکز شورش طالبان است، به تأخیر بیندازد.
اشرف غنی که تاکنون نسبت به کرزی شریک و همکار قابل اعتمادتری برای واشنگتن بوده است، علاقهمند تأخیر کاهش سرباز امریکاییست. مقامهای کشور پاکستان نیز علاقهمندی مشابه دارند.
در کنگرهی امریکا تأخیر کاهش سربازان امریکایی در افغانستان، از سوی هر دو حزب حمایت میشود. بخش عمدهی دلیل این حمایت نگرانی از گرفتار شدن افغانستان به سرنوشت عراق پس از خروج سربازان امریکاییست.
اما بدون شواهد قوی که با خروج سربازان امریکایی اوضاع دگرگون خواهد شد، تغییر دادن تقسیم اوقات بیرونکشیدن سربازان اشتباه خواهد بود. پایان موفقانهی جنگ افغانستان نیازمند تغییرات چشمگیر در سیاست های منطقه و عزم طالبان است که در عرصهی سیاسی دستآورد بیشتری از میدان جنگ خواهند داشت. نگهداشتن چند هزار سرباز در افغانستان برای یک سال دیگر به جز از اینکه تجربهی دورهی بعد از حضور امریکا را به تأخیر بیندازد، دیگر تغییری به حال آن مردم نمیآورد.