نویسنده: ساگر انجیتی
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: مجلهی دیپلمات
با وجود تعهدهای غنی در ایالات متحدهٰ، افغانستان برای بهبود و تأمین حقوق زنان راه درازی در پیش دارد.
در پنجمین شهر بزرگ افغانستان، کندز، 6000 دختر به جای مکتب به اشرف المدارس میروند. هشت ساعت در یک روز آموزگاران مرد از پشت پرده به دختران قرآن و حدیث درس میدهند.
بدون در نظرداشت سن شان، شاگردان باید همیشه حجاب کامل داشته باشند. این قوانین شاید شدید و سختگیرانه به نظر آیند، اما بدون نمونه نیستند. اشرف المدارس یکی از 1300 مدرسهی خصوصی ثبت ناشده در افغانستان است که آموزشهای مذهبی برای هزارها دختر در سراسر افغانستان را مدیریت میکنند. این دختران جای دیگری برای آموزش ندارند.
در نظام مکاتب دولتی افغانستان از صنف سوم به بعد باید دختران و پسران در صنفهای جداگانه آموزش ببینند. جداسازی جنسیتی در مکاتب توسط مجاهدین آغاز شد که آنرا بخشی از جنگ شان در برابر مهاجمان سیکیولار میدانستند.
گروههای مجاهدین در هنموایی با جناحهای تندرو و رادیکال اسلام، نظام آموزشی بیطرف از لحاظ مذهبی را دگرگون ساختند. با به قدرت رسیدن طالبان، آموزشهای تندروانهی مذهبی در مدرسهها تبدیل به امر معمول در زندگی مردم افغانستان شد.
جداسازی جنسیتی در مکتبهای افغانستان وزارت آموزش/معارف افغانستان را که از کمبود امکانات، منابع مالی و آموزگار/ معلم، رنج میبرد و زیر فشارهای بیشتر قرار میدهد، این وزارت را مجبور میکند که با به توجه به جنسیت دانشآموزان نظام آموزشی و مکتبی جداگانه بسازد. پیامدهای این سیاستگذاری در عرصهی آموزش یادآور سیاستگذاری »جدا اما برابر» بر اساس قانون جیم کراو در ایالات متحده است. این سیاستگذاری باعث به میان آمدن شگاف 30 درصدی در میزان سواد پسران و دختران زیر 15 سال شده است.
تکاندهندهترین نکته دربارهی آموزش دختران در افغانستان این است که آمارهای بانک جهانی نشان میدهند که میزان سواد در میان دختران زیر 15 سال، فقط 32 درصد است. این آمار 23 درصد پایینتر از پاکستان است. این کشور همسایهی افغانستان از نگاه آموزش زنان و دختران جوان، بدترین کشور در منطقه است.
هفتهی پیش که اشرف غنی در یک نشست مشترک کانگرس صحبت میکرد، به بسیاری از مشکلات فراراه دختران، در افغانستان اعتراف کرد. او گفت:«هیچ کشوری در دنیای معاصر با محصور و محدود کردن نیم جمعیت اش نمیتواند به موفقیت برسد.»
سیاستگذاری جداسازی آموزش دختران و پسران در افغانستان خود نشاندهندهی این واقعیت است. این سیاستگذاری، آموزش دختران را بسیار محدود میسازد ودر موارد متعدد، آنان را به کلی از آموزش محروم میکند. معین پیشین وزارت معارف، آصف ننگ، با اشاره به این مشکل گفت که در 40 درصد مکاتب در ولسوالیها حتا یک آموزگار زن وجود ندارد و در 48 درصد ولسوالیها آموزشهای دورهی ثانوی برای دختران میسر نیست.
ازدواجهای زودهنگام و زیر سن، این مشکل را چند برابر میسازد. در مدرسههای خصوصی مذهبی که شمارشان در حال افزایش اند، ازدواج زودهنگام توسط ملایان و مدیران مدرسهها به مثابه سنت مقدس تشویق و ستوده میشود. در پاسخ به انتقادهای وزارت معارف، رییس اشرف المدارس، مولوی عبدالخالق، گفته است:«کسانی که با این مدرسههای علوم دینی مخالف اند، در واقع، از دین اسلام بیخبرند یا زیر تأثیر کشورهایی رفتهاند که از دیدگاهها و ارزشهای غیراسلامی در افغانستان پشتیبانی میکنند.»
نزدیک به 50 درصد دختران در افغانستان، پیش از هیجده سالگی و نصف آنان در سنین 11 تا 13 سالگی به ازدواج درآورده میشوند. بسیاری از بانوان جوان برای سازگاری با زندگی بعد از ازدواج مجبور به ترک آموزش و تحصیل میشوند.
این پدیده نشاندهندهی مشکلات اقتصادی بزرگتر است. خانوادههای فقیر اغلبا دختران شان را زودتر به ازدواج میدهند تا مصارف آنان از گردن شان خلاص شود و در موارد زیاد، در بدل به ازدواج دادن آنان، پول میگیرند. تأمین هزینهی آموزش دختران تا تکمیل آموزش آنها برای اکثر این خانوادهها بالاتر از توان شان است.
آموزش دادن و باسواد ساختن جمعیت جوان زن در افغانستان سرمایهگذاری حیاتی برای آیندهی افغانستان به مثابه مرکز تجارتی منطقهای است. جمعیت باسواد و بامهارت، در کنار پیشبرد وظایف خیلی ابتدایی، برای انجام تجارت و کارهای بازرگانی ضروری است. ملل متحد با شواهد فراوان دریافته است که بهبود دسترسی به آموزش برای زنان ذخیرهی سرمایهی انسانی را غنی میسازد، نیروی کار را افزایش میدهد و تولیدات کشاورزی را چند برابر میسازد.
برعلاوه، به استثنای سه کشور غنی از منابع (عمان، بحرین و عربستان سعودی) هیچ کشوری در جهان به درآمد ناخالص داخلی 10 هزار دالر با آموزش ابتدایی کمتر از 90 درصد دختران و پسران دست نیافته است.
افغانستان یا باید به نظام آموزشی جداسازی دختران و پسران از همدیگر پایان بدهد یا باید پول و بودجهی کافی برای فراهمسازی فرصتها و امکانات آموزشی مساوی برای دختران و پسران تخصیص دهد.
غنی به کانگرس گفت که سه چیز در موفقیت زنان در آیندهی افغانستان اهمیت حیاتی دارد: آموزش، دسترسی به فرصتهای برابر و یک انقلاب فرهنگی. شاید از بین بردن نظام آموزشی جداسازی جنسیتی افغانستان را به این هدف برساند.