نویسنده: سیمور هرش
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: London Review of Books
اوباما در پیامش که کشته شدن بن لادن را اعلام کرد، «تیم کوچکی از امریکاییها» را به خاطر احتیاط شان در پرهیز از تلفات غیرنظامی نیز ستود و گفت:«پس از یک تبادلهی آتش، آنان اسامه بن لادن را کشتند و جسد او را در اختیار گرفتند.» پس از این پیام باید جزئیات دو مورد دیگر باید ساخته میشد. توضیح جریان تبادل آتش که هرگز اتفاق نیفتاده بود و داستان دیگری که توضیح میداد جسد بن لادن چه شد. اوباما باز هم پیشتر گام گذاشت و پاکستانیها را ستود:«این نکته را به خاطر داشته باشیم که همکاریهای ما با پاکستان در مبارزه با تروریزم منجر به پیدا کردن بن لادن و خانهای که او در آن زندگی میکرد، گردید.» این بیانیه خطر آشکار کردن کیانی و پاشا را با خود داشت. اصرار کاخ سفید پس از آن این بود که آنچه را اوباما گفته بود، نادیده بگیرد و به هر کسی که با رسانهها صحبت میکند تأکید کند که پاکستانیها هیچ نقشی در کشتن اسامه بن لادن بازی نکردند. بیانیهی اوباما با وضاحت تمام این برداشت را خلق کرد که اوباما یقینا نمیدانسته که بن لادن در ایبتآباد بوده است، اما «دربارهی احتمال» آن معلومات داشت. این باعث شد که نخست این داستان خلق شود که تیم عملیات زمانی مشخص کردند که آنان اسامه بن لادن را کشتهاند که یک عضو تیم عملیات خاص که قداش شش فت بود، کنار جسد او خوابید تا بفهمد که آیا جسد شش فت طول دارد یا نه، چون معلوم بود که قد بن لادن شش فت است. سپس آزمایش دی. ان. اِ (DNA) از جسد او انجام میشود و با اطمینان نشان میدهد که نیروهای عملیات خاص بن لادن را کشته اند. اما براساس ادعای مقام بازنشستهی سیا، از گزارشهای نخستین نیروهای عملیات ویژه، روشن نبود که آیا جسد بن لادن به صورت کامل یا بخشی از آن به افغانستان انتقال داده شده بود؟
به گفتهی مقام بازنشستهی سیا، رابرت گیتس تنها کسی نبود که به خاطر تصمیم اوباما مبنی بر صحبت دربارهی قتل بن لادن بدون واضح ساختن ادعاهایش پیش از پیش، ناراحت شده بود. «اما او تنها کسی بود که اعتراض کرد. اوباما نه تنها به گیتس که به همه خیانت کرد. این غبار جنگ نبود. این واقعیت را که توافقی با پاکستان انجام گرفته بود و تحلیل احتمالی از آنچه میتوانست بر اثر بعضی اشتباهات رخ دهد، وجود نداشت- حتا روی این مسایل صحبت نشده بود. اما زمانی که اشتباه شد، آنان مجبور بودند که داستان نوی بسازند.» برای نیرنگ و فریب، دلیل مشروع وجود داشت و آن این بود که نقش آن افسر استخبارات پاکستانی باید محفوظ نگهداشته میشد.
به زودی پس از اعلام اینکه قتل بن لادن به تیم مطبوعاتی کاخ سفید گفته شده بود که قتل بن لادن «اوج سالها کار محتاطانه و خیلی پیشرفتهی استخباراتی بود» که بر تعقیب گروهی از قاصدان به شمول کسی که نزدیک به بن لادن بود، تمرکز داشت. به گزارشگران گفته شده بود که تیمی از تحلیلگران خاص سیا و ادارهی امنیتملی (National Security Advisor) قاصد را تا به یک مجتمع ملیون دالری شدیدا محفاظتشده در ایبتآباد تعقیب کرده بودند. بعد از ماهها نظارت، اهل استخبارات ایالات متحده «اطمینان بالا» داشتند که یک هدف با ارزش بالا در آن مجتمع زندگی میکند و «چنین ارزیابی شده بود که احتمال قوی وجود دارد که آن فرد اسامه بن لادن» باشد. تیم عملیات خاص ایالات متحده در هنگام وارد شدن به مجتمع با سه مرد درگیر نبرد شدند و هر سه تن آنان کشته شدند. باور بر این بود که آن دو تن دیگر، قاصدان بن لادن بودند. یکی از اعضای تیم مطبوعاتی پرسیده بود، آیا بن لادن به دفاع از خود برخاسته بود؟ یکی از توضیح دهندگان جواب داده بود: «بلی، او در برابر نیروی حملهی ما مقاومت کرده بود و در جریان تبادل آتش کشته شد.»