بخش نخست
نویسنده: James L. Creighton
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: دپلمات
رییس جمهور افغانستان در تلاش بهبود روابط با پاکستان است. یکی از فرماندهان پیشین یک لوای امریکایی به این نظر است که این کار رییس جمهور، اقدام درست است.
من دو دوره در افغانستان خدمت کردم. در دورهی نخست خدمت در افغانستان در سال 2009، من رییس پلانهای فرماندهی مشترک آیساف بودم که زیر ریاست جنرال امریکایی دیوید رودریگیز کار میکردم. در جریان دورهی دوم کارم در سال 2010، من فرماندهی تیم مشترک ارزگان را به عهده گرفتم. این تیم از نیروهای چندین کشور عضو ائتلاف تشکیل شده بود که از کشورهای استرالیا، سنگاپور، فرانسه، زیلاند نو، و ایالات متحده بودند.
انجام دو دوره وظیفه در این کشور گسترهی ترس تمام مردم افغانستان در رابطه به تمام بحثهای مرتبط با امنیت این کشور از پاکستان را برای من آشکار ساخت. این نگرانی و خشم تا حدی گسترده است که ظرفیت بالقوهی تضعیف تمام تلاشهای ما برای مبارزه با شورش طالبان را در خود دارد. به دو نمونهی کوتاه توجه کنید:
در ماه اکتوبر سال 2009، دولت افغانستان در حال آموزش و تجهیز ششمین قول اردوی خود بود، قول اردوی 215هم. این واحدهای رزمی بزرگ با کمک و حمایت آیساف و ناتو قابلیتها و تواناییهای بزرگی برای رزم از خود نشان میدادند. این قول اردو برای آوردن و حفظ امنیت در جنوب و شرق افغانستان ایجاد شده بود و به مثابه نیرویی در مقابل طالبان که در پاکستان از پایگاههای امن برخوردار بودند، عمل میکردند. انتخاب موقعیت و تعریف مأموریت این قول اردو یک تصمیم استراتژیک بزرگ و حساس بود و ارزش بحث و مناظره را در بلندترین سطوح تصمیمگیری در کابل داشت.
بعد از تحلیلهای طاقتفرسا و بررسی وضع و موقعیت طالبان، نیروهای اردوی ملی افغانستان، بررسی و بازخوانی معلومات مهم دربارهی جدیترین تهدیدها به حکومت افغانستان و توصیههای ستاد ارتش افغانستان به حمایت آیساف، تصمیم بر آن شد که قول اردوی جدید در حوالی ولایت هلمند ایجاد شود. هدف از گزینش این موقعیت آن بود که قول اردوی 205 راحتتر شود و تلاشهای ارتش برای آوردن و حفظ امنیت در خطرناکترین مناطق دو-برابر شود. از بین بردن طالبان در قندهار برای موفقیت کل مأموریت ضروری نگریسته میشد. ایجاد یک قرارگاه ارتش در ولایت هلمند با قول اردوی جدید 215، قول اردوی 205 را قادر میساخت تا نیروهایش را بر حساسترین نقاط متمرکز سازد.
پلان چنانکه طرحریزی شدهبود، مورد پذیرش قرار گرفت و عملی شد و اردوی ملی افغانستان در قندهار پس از آن به نتایج عظیمی دست یافتند. پس از دو سال جنگ با قول اردوی 205 در قندهار و قول اردوی 215 در ولایت همجوار آن، هلمند، طالبان تا حدود زیادی در قندهار از بین رفته بودند. با آنهم، بر اساس گفتههای افراد ارتش افغانستان، این پلان پس از بحثهای داغ تصویب گردیده بود. به گفتهی آنان، بحث این بود که قول اردوی جدید بر سرکوب فعالیتهای شورشیان طالبان متمرکز شود یا در برابر حملهی بالقوه از طرف پاکستان که برای تصرف کابل راهاندازی میشود، آماده باشد.
بیاعتماد عمیق و دشمنی تاریخی بین رهبران افغانستان و پاکستان مستقیما بر برنامهریزیها برای مأموریت واحدهای مهم ارتش تأثیرگذار بود و میتوانست حتا آنچه را که بعدا دستآورد ملموس در مقابل طالبان پنداشته میشد، جلوگیری کند.
در ماه آگست سال 2010، والی ارزگان، خدای رحیم، یک نشست مشورتی در سطح ولسوالی در ولسوالی دوردست چوره برگزار کرد. این نخستین دیدار والی پس از مرگ ناگهانی ولسوال این ولسوالی بود. این گردهمایی والی بعدها شبیه یک صحنهی داغ یک برنامهی تلویزیونی شده بود. فرزند روزی خان، ولسوال مقتول چوره، محمد داوود خان جای پدرش را به حیث ولسوال اشغال کرده بود. والی به آنجا رفته بود تا چالشهای امنیتی محلی و رشد اقتصادی را با او به بحث بگیرد. در جریان این نشست مشورتی، رهبران قبیلهای و دیگر بزرگان چوره با والی و دیگر بزرگان نیروهای دولت افغانستان و ائتلاف به شمول فرمانده پولیس ولایت، جنرال گل، فرمانده نیروهای ارتش، جنرال حمید و رییس امنیت ملی ولایت ارزگان، جنرال زکریا، دیدار و گفتوگو کردند. بحثهای تند در سایهی ساختمان ولسوالی در هوای به شدت گرم، چهار ساعت دوام یافت. بزرگان چوره نگرانی و خواستهای شان دربارهی نفوذ طالبان، توافقهای تقسیم آب، ضرورت آموزش و پرورش و خدمات بهداشتی را مطرح کردند. مسئولان نیروهای ائتلاف به شمول اینجانب، این نکتهها را گرفتیم، معلومات تازه دربارهی این موضوعات را با آنها در میان گذاشتیم و تعهد کردیم که هر چه را در توان داریم برای برآوردن نیازهای شان انجام دهیم.
جالبتوجهترین نظر را یک پیرمرد ارائه کرد که به نظر میرسید در دههی هشتاد زندگیاش قرار داشته باشد. او که چهارزانو نشسته بود، طبق رسم معمول، از جایش برخاست و تمام کسانی را که در این نشست مشورتی گردهم آمده بودند، خطاب قرار داد. او صحبتش را با بیان این حرف که تمام مشکلات چوره ریشه در پاکستان دارد، شروع کرد. جای شگفتی نداشت که او گفت استخبارات پاکستان طالبان را به وجود آورد، تمام مشکلات داخلی در برابر حکومت افغانستان را نیز آیاسآی خلق کرده و مانع حکومتداری و توسعه در سراسر افغانستان هم پاکستان است. او پس از یک صحبت 45 دقیقهای، برای جمعبندی سخنانش گفت که تنها دلیلی که پاکستان سلاح هستهای ساخته این است که آن را پیش از آغاز حمله و اشغال کامل، علیه افغانستان استفاده کند.
بیاعتمادی نسبت به پاکستان سبب برانگیختن بحثهای داغ و تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی از مناطق دوردست مانند چوره تا بلندترین سطوح حکومت افغانستان میگردد. اتهامها و سؤظنها نسبت به حمایت پاکستان از طالبان، استفادهی ابزاری از جناحهای مهم افغانستان و منازعات دوامدار ارضی تمام فکر سیاسیون، رهبران نظامی و شهروندان عادی افغانستان را در رابطه به پاکستان اشغال کرده است.