چرا افغانستان برای ایالات متحده مهم است؟

نویسندگان: جیمز بی کننگهام و رایان کراکر، سفیران پیشین ایالات متحده در افغانستان

منبع: سی‌ان‌ان

ترجمه: جواد زاولستانی

ما در تابستان سال 2011 به کابل رسیدیم تا رهبری سفارت ایالات متحده در افغانستان را به عهده بگیریم. موج تهاجم نظامی ایالات متحده از اوجش که صدهزار سرباز بود، فروکش کرده ‌بود. به جای آن، رویکرد غیرنظامی ایالات متحده با بیشتر از 1200 دیپلمات امریکایی، کارمندان غیرنظامی و قراردادی‌ها در سراسر کشور اوج گرفته بود. آنان در شرایط دشوار و خطرناک کار می‌کردند تا مردم افغانستان را در بازسازی کشورشان کمک کنند.

ما در کنار همکاران نظامی‌مان، وظیفه داشتیم که استراتژی‌ای را تطبیق کنیم تا مسئولیت‌های امنیتی به نیروهای امنیتی افغانستان انتقال یابند. هدف آن بود تا یک ساختار حمایتی نظامی و توسعه‌ای بین‌المللی به رهبری ایالات متحده به وجود آید، بر سر همکاری استراتژیک با افغانستان مذاکره شود و این استراتژی تطبیق شود و به مردم افغانستان کمک گردد که نخستین انتقال سیاسی دموکراتیک در تاریخ افغانستان از یک رییس جمهور به رییس جمهور دیگر ممکن گردد. ما می‌خواستیم این کارها را در حالی انجام دهیم که وجود پناهگاه امن شورشیان طالب  را در پاکستان انکار می‌کردیم. ما توانایی آنان را برای جبران باخته‌های‌شان و این‌که حکومت افغانستان را تهدید می‌کنند، نادیده می‌گرفتیم. پس از چهار سال، آن استراتژی به بار می‌نشیند و بسیاری از آن اهداف کاملا یا قسما به دست آمده‌اند.

اما عقب‌گردها و نومیدی‌هایی وجود دارند و موانع زیادی بر سر راه باقی‌اند.

نقش فعال رزمی ایالات متحده به پایان رسیده‌است (در واقع، این نقش تا دو سال پیش خاتمه داده‌شده بود)، و نیروهای امنیتی افغانستان در برابر یک دشمن سرسخت می‌جنگند. بلی، آن‌ها به پیشرفت‌شان ادامه خواهند داد اما به پشتیبانی دوام‌دار ایالات متحده و دیگر شریکانش نیاز دارند. در عین زمان، حکومت وحدت ملی اشرف غنی و عبدالله عبدالله با وجود دشواری‌های فراوان و قابل‌پیش‌بینی برای تحقق همکاری سیاسی مورد نیاز، به تطبیق برنامه‌های خارجی و داخلی‌شان ادامه می‌دهند. حکومت جدید در تلاش روابط بین‌المللی قوی‌تر است،‌ به شمول روابط قوی با پاکستان و به نظر می‌رسد که برای باز کردن دروازه‌ی امکانات جدید برای گفت‌وگوهای جدی با طالبان درباره‌ی صلح به موفقیت‌هایی نیز دست یافته است. مهم‌تر از همه، اشرف غنی و عبدالله تعهد افغانستان را نسبت به مناسبات با ایالات متحده به شمول مبارزه با دهشت‌افگنی و تندروی خشونت‌آمیز واضح ساخته‌اند.

اما هیچ‌ یک از این‌ها نباید به این معنا درک شود که ما سختی‌های پیشروی افغانستان و حکومت آن را دست‌کم می‌گیریم؛ این دشواری‌ها ترساننده‌اند. پیامدهای اختلاف میان طالبان پس از مرگ ملا عمر تا هنوز نامعلوم‌اند. و بمب‌گذاری‌های وحشیانه‌ی اخیر در کابل که اکثر قربانیان غیرنظامی بودند، یادآور وحشی‌گری و بی‌رحمی طالبان‌اند. اما حرکت به پیش هم‌چنان ادامه دارد و این بار مردم افغانستان واقعا به یک فرصت بی‌نظیر و تاریخی برای ساختن آینده‌ی‌شان دست‌ یافته‌اند. واقعیت این است که آنان فرصتی بهتر از این نداشته‌اند و نخواهند داشت.

در این‌جا برای ایالات متحده نیز یک فرصت وجود دارد که پس از سال‌ها تعهد نسبت به این کشور و قربانی‌شدن مردان و زنان جوان ما برای تأمین امنیت ایالات متحده، نباید از دست برود. افغانستانی که بتواند آینده‌ی خودش را بسازد و به مثابه یک کشور اسلامی شریک ایالات متحده در مبارزه با دهشت‌افگنی عمل کند، امیدواری‌ها برای ثبات منطقه را در آینده افزایش خواهد داد و به امنیت بین‌الملل –امنیت ما- کمک خواهد کرد. این دوره‌ی حساس تعیین خواهد کرد که افغانستان در مبارزه با دهشت‌افگنی که نخست پای ما را به افغانستان کشاند و سال‌ها ما را درگیر نگه خواهد داشت، عامل مثبت است یا یک عامل خطرناک و منفی.

ایالات متحده [در افغانستان] خیلی بیشتر از آن سرمایه‌گذاری کرده‌است که بتواند رها کند. ناکامی در افغانستان برای افغانستان مصیبت‌بار، برای همسایه‌هایش خطرناک و برای ایالات متحده و باقی جهان یک تهدید خواهد بود.

برای رسیدن به موفقیت در افغانستان به دو چیز نیاز است: شکیبایی و صبر استراتژیک ایالات متحده، پشتیبانی آن کشور در جایی که نیاز باشد و عملکرد سریع از سوی حکومت افغانستان برای تطبیق برنامه‌ی اصلاحات که توسط رییس جمهور غنی در جریان دیدار او و عبدالله از ایالات متحده در ماه مارچ مطرح گردید.

زمانی که ما در افغانستان پیشگام شویم، شریکان بین‌المللی ما به دنبال ما خواهند آمد. با توجه به واقعیت‌های امنیتی افغانستان و ضرورت ادامه‌ی مأموریت ایالات متحده برای مبارزه با دهشت‌افگنی در افغانستان، ما به این باوریم که نیاز است تا نیروهای نظامی ایالات متحده بیشتر از آنچه اکنون برنامه‌ریزی‌شده، در این کشور باقی بمانند. رویدادهای اخیر این نیاز را بیشتر از پیش روشن ساختند. اگر ایالات متحده خطر واقعی از بین بردن امنیت ما را با خروج زودهنگام امکاناتی که تا کنون برای ثبات افغانستان ضروری‌اند به جان نمی‌خرد،‌ کاهش سربازان از سطح کنونی باید مبتنی بر شرایط و مأموریت‌ها باشد نه تقویم تعیین‌شده.

ما به مردم و حکومت ایالات متحده اعتماد داریم که آنان این دوراندیشی را خواهند داشت که بودن ما در افغانستان را به مثابه بخشی از تلاش جهانی و دوام‌دار ما برای مبارزه با تروریزم و تندروی بدانند و این نبردی‌ست که اگر قرار است امریکا امن باشد، ما باید در آن برنده شویم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *