محمداشرف غنی در دومین نشست روند کابل در ماه حوت 1396 اعلام کرد که دولت افغانستان حاضر است طالبان را بهحیث یک حزب سیاسی به رسمیت بشناسد و بدون هیچ پیششرطی با این گروه مذاکره کند. او با درخواست برقراری آتشبس از سوی طالبان گفت که حکومت وحدت ملی برای بازکردن دفتر برای این گروه در کابل و صدور پاسپورت برای اعضای آن نیز میتواند موافقت کند.
حدود دو سال پس از آن، گفتوگوهای صلح با طالبان جدی شده است و نمایندگان امریکا تا کنون ده دور با نمایندگان طالبان در قطر مذاکره کردهاند. اکنون حکومت افغانستان در یک چرخش قابل ملاحظه برای آغاز مذاکره با طالبان برقراری آتشبس را «پیششرط» آغاز مذاکرات رسمی دولت افغانستان با طالبان اعلام کرده است.
مذاکرات امریکا با طالبان از ماه میزان 1397 آغاز و از آن زمان تا کنون ده دور مذاکره میان هیأتهای دو طرف در قطر برگزار شده است. دور دهم این مذاکرات در 16 قوس سال جاری آغاز و تا 22 همین ماه ادامه یافت. کاهش خشونت و آتشبس موضوع اصلی این دور مذاکره گفته شده است.
پیش از این زلمی خلیلزاد، نمایندهی ویژه امریکا برای صلح افغانستان گفته بود که گفتوگوهای صلح با طالبان روی چهار موضوع اصلی است: عدم استفاده از خاک افغانستان برای فعالیتهای تروریستی، خروج نیروهای خارجی از افغانستان، گفتوگوی بینالافغانی و برقراری آتشبس چهار موضوع اصلی گفتوگوهای صلح با طالبان است. دو موضوع اول میان امریکا و طالبان روی میز مذاکره قرار دارد و دو موضوع آخری در مرحلهی پس از توافق امریکا و طالبان دنبال خواهد شد.
هنوز روشن نیست که امریکا و طالبان چه زمانی به توافق نهایی دست مییابند، اما گزارش شده است که دو طرف در کلیات به توافق رسیدهاند و مذاکرات بر سر توافق نهایی روی برخی جزئیات ادامه دارد. هرچند دولت افغانستان تا کنون در گفتوگوهای صلح غایب بوده، اما وزارت دولت در امور صلح میگوید صلح در حال حاضر تبدیل به یک خواست ملی شده و «میتوان گفت که بیش از هر وقت دیگر در فاصله خیلی نزدیک با صلح قرار داریم.»
چرا آتشبس؟
در ماه عقرب امسال حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان پلان هفت مادهای صلح حکومت افغانستان را با رسانهها شریک کرد. او گفت که این پلان سه بخش اساسی دارد که بخش اول آن شامل مذاکره با امریکاییها، طالبان و پاکستان است. بخش دوم این پلان اجماع منطقهای و شرکای بینالمللی و بخش سوم حکومتداری خوب و بررسی عوامل جنگ را شامل میشود.
آقای محب در بخشی از صحبتهای خود گفت: «حکومت به این نتیجه رسیده است که طالبان یکدست نیستند، کنترل جنگ را ندارند و اطلاعاتی وجود دارد که بعضی فرماندهان عمدهی این گروه با داعش یکجا شدهاند. بربنیاد پلان صلح، پیشنهاد حکومت اعلام آتشبس یکماهه و پس از آن رفتن پشت میز مذاکره میباشد.»
این پیششرط در حالی مطرح میشود که طالبان تا کنون حاضر به گفتوگو و مذاکره با دولت افغانستان نشدهاند هرچند که با شماری از رهبران سیاسی در مسکو و قطر در نشستهای غیررسمی شرکت کردهاند با آنهم وزارت دولت در امور صلح چرایی تعیین پیششرط از سوی حکومت افغانستان برای آغاز مذاکرات مستقیم با طالبان را افزایش خشونت و تلفات غیرنظامیان میداند و میگوید طالبان پس از پیشنهاد صلح حکومت در ماه حوت 1396 به خشونتها شدت دادند که سبب افزایش تلفات ملکی شد و تصمیم رییسجمهور مبنی بر برقراری آتشبس بهعنوان پیششرط برای انجام مذاکرهی مستقیم بهخاطر جلوگیری از امتیازطلبی طالبان از طریق خشونت بود.
ناجیه انوری، رییس ارتباطات استراتژیک وزارت دولت در امور صلح در گفتوگو با اطلاعات روز گفت: «هنوز هم گفتوگو با طالبان پیششرط ندارد و دولت افغانستان حاضر به گفتوگو با طالبان بی هیچ پیششرطی میباشد. آتشبس [تنها] پیششرط دولت افغانستان برای آغاز مذاکرات مستقیم با طالبان است.»
حکومت افغانستان و در رأس آن رییسجمهور غنی به این باور است که برقراری آتشبس پیش از شروع مذاکرات «وحدت قوای طالبان» و داشتن فرماندهی واحد در این گروه را به نمایش میگذارد. علاوه بر این، برقراری آتشبس از خشونت و آسیب رسیدن به شهروندان کشور نیز جلوگیری میکند.
استدلال حکومت افغانستان این است که روزانه افغانها در نتیجهی خشونت ناشی از جنگ و بحران جاری جانهای خود را از دست میدهند و در این شرایط، مذاکرات نتیجهی مطلوب را نمیدهد زیرا «خشونت حین مذاکرات، مختلکننده است.»
حکومت افغانستان در حالی این استدلال را مطرح میکند که در پایان دور نهم مذاکرات امریکا با طالبان دونالد ترمپ، رییسجمهور امریکا در واکنش به انجام یک حملهی تروریستی طالبان در کابل که یک سرباز امریکایی و یازده افغان را کشت، مذاکرات را متوقف کرد. ترمپ دیدار با سران طالبان در کمپ دیوید را نیز لغو کرد و دلیل آن را کشتهشدن یک سرباز امریکایی در حملهی طالبان خواند.
آتشبس در نظر حکومت و طالبان
در حال حاضر مذاکرات صلح تنها میان امریکا و طالبان در جریان است. این مذاکرات هنوز به نتیجه نرسیده و براساس گفتههای زلمی خلیلزاد، پس از توافق واشنگتن با طالبان، گفتوگوهای بینالافغانی و بحث روی آتشبس آغاز میشود.
گفتوگوهای بینالافغانی در نظر طالبان این است که حکومت و جریانهای سیاسی افغانستان در یک سوی میز مذاکره حضور داشته باشند و گروه طالبان در سوی دیگر اما برعکس این نظر حکومت افغانستان میگوید طرف اصلی مذاکره دولت افغانستان است.
آتشبس مورد نظر دولت افغانستان، برقراری یک آتشبس سراسری است که در آن کنترل خشونت و خونریزی زمینه را برای مذاکرات مثمر با نتیجهی مطلوب مساعد سازد. وزارت دولت در امور صلح میافزاید که رهایی زندانیان طالبان بهعنوان حسن نیت مردم و دولت افغانستان صورت گرفته است و در مقابل طالبان نیز حسن نیت خود را با برقراری آتشبس نشان دهند.
رهایی زندانیان طالبان بهعنوان حسننیت در حالی مطرح میشود که حکومت افغانستان تا کنون شماری از زندانیان گروه طالبان را رها کرده است. در یک مورد حکومت افغانستان سه عضو ارشد گروه طالبان و شبکه حقانی، شاخهی نظامی این گروه، از جمله انس حقانی را که به اعدام محکوم بود، از زندان بگرام آزاد کرد. انس حقانی در حال حاضر در قطر بهسر میبرد.
برخلاف موضع حکومت افغانستان، سهیل شاهین، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر و یکی از مذاکرهکنندگان این گروه با امریکا میگوید وقتی توافقنامهی صلح با امریکا امضا شد، مذاکرات بینالافغانی آغاز میشود و آتشبس یکی از موضوعات قابل بحث در این مذاکرات خواهد بود. او در گفتوگو با اطلاعات روز گفت: «آتشبس به این معنا است که همه موضوعات مهم حل شده و آتشبس کامل و صلح در کشور آغاز میشود.»
موضعگیری حکومت افغانستان و طالبان در این مقطع زمانی در مورد برقراری آتشبس نشان میدهد که رسیدن به صلح و آغاز مذاکرات مستقیم میان دو طرف هنوز با چالشهایی همراه است. اختلاف دیدگاه میان دو طرف هنوز برجسته است و این مسأله ارادهی دو طرف برای رسیدن به صلح را با پرسش مواجه میکند.
نقش آتشبس در مذاکرات صلح
از افزایش خشونت و دوام آن در جریان مذاکرات صلح بهعنوان یکی از ابزارهای فشار در پشت میز مذاکره همواره استفاده میشود. طرفین تلاش میکنند با وارد کردن فشار نظامی بر همدیگر جایگاهشان را در پشت میز مذاکره تقویت کنند. افزایش خشونت همانقدر که میتواند جایگاه دو طرف را در مذاکرات تقویت کند، زمینه را برای به نتیجهرسیدن و ناکامشدن مذاکرات سیاسی نیز هموار میکند.
دکتر اورزلا نعمت، رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان جایگاه آتشبس را در جریان منازعات مسلحانه و اوج خشونتها مهم میداند و میگوید که در حل سیاسی منازعات از آتشبس برای رسیدن به اهداف مختلف استفاده میکنند، زیرا برقراری آتش، یک فرصت موقت را برای از بینبردن ترس و تهدید «برای حوادث بالامقطع» بهوجود میآورد و برنامههای درازمدت را مطرح میکند.
او گفت: «اما وقتی در افغانستان میآییم، گپ به جاهای مختلف کشانده میشود. زمانیکه نیروهای خارجی بهجای آتشبس کاهش خشونت را مطرح میکنند، این امر به معنای آتشبس نیست. هرکس تفسیر خود را دارند. طالبان از طریق برخیها تفسیر کردند که کاهش خشونت یعنی اینکه ما امریکاییها را مورد حمله قرار نمیدهیم، ولی حکومت را هدف قرار میدهیم. به این معنا که امریکا هدف نیست بلکه افغانها هدف هستند. این آتشبس نیست.»
توماس جانسون، نویسندهی کتاب «روایتهای طالبان» و مدیر برنامه فرهنگ و مطالعات منازعه در مدرسه عالی نیروی دریایی در مونتری کالیفرنیای امریکا به این باور است که مذاکرات صلح یا گفتوگو بدون آتشبس یک ترکیب متضاد است و دو طرف چگونه میتوانند در مورد صلح مذاکره کنند، درحالیکه سربازان و جنگجویانشان مشغول کشتن یکدیگر و غیرنظامیاناند.
آقای جانسون در گفتوگو با اطلاعات روز گفت: «مذاکرات صلح باید همراه با آتشبس واقعی صورت گیرد و نیت هر دو طرف برای مصالحه را تقویت کند. برای مذاکرات صلح مهم است که نشان دهد طرفهای مذاکره و منازعهی صادقانه برای صلح واقعی و پایاندادن به خشونت کار میکنند.»
دکتر نیشانک موتوانی، معاون واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان که بر محورهای درگیری، امنیت و دیپلماسی متمرکز بر مسایل افغانستان کار میکند، آتشبسها را یک امر استراتژیک نمیداند و میگوید آتشبس به خودی خود برای حل منازعات مسلحانه، بهویژه منازعات مسلحانه طولانیمدت کافی نیست. او در گفتوگو با اطلاعات روز گفت: «آتشبس میتواند به شروع مذاکرات [واقعی] کمک کند، زیرا اجرای آتشبس میتواند نشاندهندهی این باشد که طرفین با تعلیق جنگ، امتیاز میدهند و وارد مذاکره میشوند. با اینحال، مسیر هرگونه مذاکره اساسا سیاسی و مسابقهای بین ارادهها و اهداف نشاندهنده قدرت مانور طرف دیگر بدون نیاز به قربانیکردن مواضعاش است.»
آزمون طالب یا چالش صلح؟
حکومت افغانستان برقراری آتشبس سراسری از سوی طالبان را پیششرط آغاز رسمی مذاکرات اعلام کرده و میگوید تا زمانی که طالبان دست از خشونت برندارند، مذاکرات به این گروه نیز نتیجه نمیدهد. از سوی هم برخی از آگاهان به این باورند که تعیین پیششرط راهی را برای رسیدن به صلح آسان نمیکند و تعیین پیششرط میتواند به این معنا باشد که «علاقهمندی صادقانه برای رسیدن به صلح وجود ندارد.»
اما بهنظر میرسد فراتر از بحثها حکومت افغانستان از مطرحکردن این پیششرط در پی رسیدن به اهداف دیگری نیز است. برقراری آتشبس نهتنها برای حکومت فرصت دسترسی به مناطق تحت کنترل طالبان را میتواند فراهم کند بلکه زمینه را برای تقویت نظامیان افغان نیز مساعد میسازد.
دکتر اورزلا نعمت به این باور است که آتشبس در گفتوگوهای صلح برد سیاسی دارد و به این ربط میگیرد که چه کسی از آن بیشتر سود میبرد. دولت افغانستان با مطرح کردن آتشبس بهعنوان یک پیششرط برد سیاسی و حمایت مردمی کسب میکند و میتواند استدلال کند که «هدفش تنها نیروهای دولتی نیست بلکه حفاظت از مردم نیز در آن مطرح است.» او گفت: «از لحاظ سیاسی جنبه تبلیغاتی دارد و از لحاظ نظامی هم برایشان یک فرصت است.»
توماس جانسون نیز استدلال میکند که حکومت افغانستان آتشبس را پیششرط مذاکرات واقعی قرار داده است زیرا آتشبس کمک خواهد کرد که ثابت شود طالبان در پی مذاکرات صادقانهاند و علاوه بر این آتشبس راه را برای اجرای جرئیات مذاکرات و توافقنامهی نهایی صلح هموار میکند.
پیششرط قراردادن آتشبس برای آغاز مذاکرات رسمی به باور دکتر نیشانک موتوانی آزمایش میزان حسن نیت طالبان در هرگونه مذاکره است و حکومت افغانستان احتمالاً آتشبس از جانب طالبان را نشانهی روشن از توانایی این گروه در عملیکردن آن میبیند. او گفت: «خواست دولت برای آتشبس طالبان را تحت فشار قرار میدهد تا خشونت را متوقف کنند؛ امری که ممکن است از نظر برخی عناصر این گروه نامحبوب باشد بهویژه اینکه طالبان به لحاظ نظامی بیشتر سود میبرند.»
اما سهیل شاهین با تعیین پیششرط از سوی حکومت افغانستان موافق نیست، زیرا به باور او پس از امضای توافقنامهی امریکا و طالبان، واشنگتن «عساکر» خود را از افغانستان خارج میکنند و در پی آن مذاکرات بینالافغانی آغاز میشود. در این مرحله طرفین روی حکومت آینده و دیگر موضوعات مرتبط به افغانستان بحث و مذاکره میکنند و آتشبس یکی از موضوعات قابل بحث است.
او در مورد تعیین پیششرط از سوی حکومت افغانستان گفت: «این شرط غیرعملی است و قابل پذیرش نیست. آنهایی که چنین شعار را سر میدهند، میخواهند روند صلح را سپوتاژ نمایند. چون آنها نمیتوانند صراحتاً با صلح مخالفت کنند، تاکتیکهای مخرب دیگری را برای تخریب روند صلح به کار میبرند و آتشبس یکی از همین تاکتیکهای مخرب است.»
حکومت افغانستان اما برقراری آتشبس از سوی طالبان را به «نشان دادن حسن نیت» از سوی این گروه تعبیر میکند. ناجیه انوری در این مورد میافزاید: «ضرورت است که مذاکرات در یک فضای اعتماد انجام شود که ناشی از برقراری آتشبس است. ادامهی جنگ، خونریزی و خشونت همزمان با مذاکرات، بیباوری ایجاد کرده، شرایط مساعد برای مذاکره را از بین میبرد و نتیجهی مطلوب را در قبال نخواهد داشت.»
آیا طالبان آتشبس را خواهند پذیرفت؟
آنچه تا کنون از قطر بیرون آمده است، دو طرف در مورد کاهش خشونت صحبت کردهاند. در افغانستان اما تاکید برقراری آتشبس سراسری است. طالبان بهصورت آشکار برقراری یا قبول آتشبس را تا کنون رد کرده و آنرا یک بخشی از موضوعات قابل بحث در مراحل بعدی مذاکرات خواندهاند.
اینکه در آیندهی دور یا نزدیک این گروه پس توافق با امریکا به برقراری آتشبس تن میدهند یا نه، هنوز پرسش بیپاسخ است، اما بهنظر میرسد برقراری آتشبس از سوی این گروه موقف آنان را در میز مذاکره تضعیف خواهد کرد. تا کنون طالبان از اعمال خشونت بهعنوان یک برگ برنده در مذاکرات استفاده کرده و توانسته در ده دور مذاکره با امریکا امتیازات زیادی را کسب کند. این گروه تا کنون توانسته نام شماری از رهبران خود را از فهرست سیاه بیرون کند، زندانیان خود را از زندانهای حکومت افغانستان آزاد کنند و در آخرین مورد توانستند انس حقانی، باارزشترین زندانی خود را نیز به قطر ببرند.
اورزلا نعمت میگوید گروههایی که قدرت نظامی و ایدیولوژی بیشتر دارند، به سادگی به آتشبس تن نمیدهند زیرا یک شاخص قابل ملاحظهی هویتی خود را که انحصار قوی آنان بر خشونت است، را از دست میدهند. او گفت: «طالبان در حقیقت حالا یک شاخص قوی شان موضوع قدرت یا قابلیتهای ایجاد رعب و ترور و از بین بردن افراد است.»
برقراری آتشبس از سوی طالبان در جریان مذاکرات میتواند قدرتمندترین سلاح نفوذ این گروه را بیاثر کند. علاوه بر این دوام خشونتها و رد کردن آتشبس نیز میتواند مشخص کند که طالبان علاقهای به صلح ندارند، بلکه فقط به دنبال کسب قدرت از طریق ابزارهای خشونتاند.
نیشانک موتوانی، معاون واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان به این باور است که «طالبان وقتی در حال پیشرفت از طریق فعالیت نظامی هستند، علاقهای به آتشبس ندارند زیرا آتشبس باعث میشود آنها عملیات نظامی خود را متوقف کنند؛ امری که میتواند نیروهای امنیتی افغانستان را کمک کند استراحت کنند. همچنین فرصتی برای استحکام مواضع خود و آمادهشدن برای دور بعدی نبردها درصورت لغو آتشبس را داشته باشند.»
باورها بر این است که اگر طالبان به آتشبس تن دهند، درصورت دوام مذاکرات فشارهای جامعه جهانی برای تمدید آتشبس افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر پذیرش آتشبس این خطر را برای طالبان میتواند خلق کند که در صورت شکست مذاکرات، روحیه جنگی افراد این گروه صدمه ببیند بهویژه اینکه پس از آتشبس آنان مزهی زندگی عاری از خشونت را نیز چشیده باشند.
در سوی دیگر هنوز گفتوگوهای صلح در فضای بیاعتمادی دنبال میشود و آتشبس در چنین فضایی در صورتی معنادار خواهد بود که ادامه پیدا کند. نیشانک موتوانی به این باور است که آتشبس به خودی خود کافی نیست و تاکید بیش از حد برآن خطر این را دارد که ملاحظات و نگرانیهای استراتژیک از جمله کار در مورد اینکه آیا یک فرمول تقسیم قدرت با طالبان کارآمد است یا خیر و کار در مورد پذیرش قانون اساسی، حقوق و جایگاه زنان در جامعه و سایر نگرانیهای مهم، از جانب طالبان را جلوگیری کند.