در شب و روزهای نوروز سال 1399، در بزرگشهرهای افغانستان از جمله در کابل و هرات قرنطین وضع شد و حدود 90 درصد گشتوگذارها محدود گردید. این وضعیت نزدیک به دو ماهونیم کماکان دوام آورد. تبوتاب کرونا بهعنوان بیماری ناشناخته و ترسناک در جامعه بالا بود و مردم از ترس و اضطراب از خانههایشان بیرون نمیشدند. در اواخر ماه ثور قبل از عید رمضان همزمان با کاهش محدودیتهای گشتوگذار در کابل و هرات، شایعاتی تند و تیز هم در میان مردم افغانستان بهویژه در شهرهای کابل و هرات شیوع پیدا کرد. مردم مثل مور و ملخ به بیرون ریختند و در هر گذری از خانه، محله و کوچه و بازار گرفته تا تاکسیها شایعهای را دهانبهدهان به همدیگر منتقل میکردند که سبب شد دو ماهونیم قرنطینه و برنامههای پیشگیری از شیوع کرونا یکجا بیاثر شود. آنها با تردید شدید نسبت به موجودیت کرونا در افغانستان از همدیگر میپرسیدند که «اگر واقعا کرونا وجود دارد، چرا هنوز کسی را در کوچه و محلهی شان نکشته است؟»
وزارت صحت عامه افغانستان در 5 حوت 1398 از ابتلای نخستین فرد مبتلا به کرونا در هرات و اعلام وضعیت اضطرار در این شهر خبر داد. شهری در غرب افغانستان و در همسایگی ایران؛ جایی که روزانه هزاران مهاجر برگشته از ایران به آن پناه میآوردند. نزدیک به سه ماه بعد از این اتفاق، قبل از روزهای عید رمضان، شمار مبتلایان به بیماری کوید 19 بر اساس آمار رسمی وزارت صحت عامه کشور با سرعت حلزونی رفتهرفته در حدود 4 هزار نفر میرسید. درحالیکه آمار مبتلایان به بیماری کرونا در عین زمان در ایران و دیگر کشورهای منطقه به سرعت در حال افزایش بود و سر به هزاران نفر میکشید. به دنبال پیچیدن شایعهی نبود کرونا در میان مردم و در پی آن شکستن خودخواستهی قرنطینه، عدم رعایت توصیههای بهداشتی و هجوم به بازارها برای خرید نیازمندیهای عید در یک چشم بههمزدن این آمار از چهار هزار نفر به بیش از ده هزار فرد مبتلا به کوید 19 رسید.
در آن زمان مردم دیگر این آگهی بهداشتی تکراری دولت و رسانهها را که «دستهای خود را با صابون بشویید و در خانه بمانید»، گویا نمیدیدند و نمیشنیدند. آنچه توجه مردم را جلب کرده بود، تیترها و سرخطهای درشت کمکهای میلیون دالری دولتهای خارجی، بانکها و سازمانهای بینالمللی برای دولت افغانستان بود. از آنجایی که آن پرسش شایعهآمیز مردم نه در رسانهها و نه توسط مسئولان پاسخ داده میشد، مردم خودشان برای آن پاسخی یافتند: «کرونا وجود ندارد. دولت با استفاده از نام کرونا، میخواهد کمکهای کشورهای خارجی را جذب کند.»
به دنبال افزایش آمار افراد مبتلا به کرونا، هجوم بیپیشنهی مردم در بازار و فرارسیدن عید رمضان، مسئولان کمیتهی ملی مبارزه با کرونا تردد شهروندان و عبور و مرور مردم را در روزهای عید ممنوع اعلام کرد. محمدیعقوب حیدری والی کابل گفت که دید و بازدیدهای عید و همچنین تردد مردم از کابل به ولسوالیها و بر عکس نیز ممنوع است. وزارت بهداشت افغانستان نیز به شهروندان هشدار داد در صورتی که قرنطین و منع گشت و گذار و موارد بهداشتی را رعایت نکنند، فاجعه به وقوع میپیوند و «جنازهها در جادهها انباشته» خواهد شد. این هشدارها و ممنوعیتها، اما جایی را نگرفت. دامنه و قدرت تخریبگری شایعات در حدی بود که در هر خانه و گذری راه یافته بود و تبدیل به حقیقت مسلم شده بود. به همین خاطر در اکثر شهرها مردم وقعی بر هشدارهای مسئولان نگذاشتند و به طور بیرویه به دید و بازدیدهای عید مشغول شدند.
سرانجام شایعات نبود کرونا و بیاعتمادی مردم به دولت چنان درهم آمیخت که مثل گلولهی برفی رهاشده در سرازیری تپههای پر از برف، با گذشت زمان بزرگ و بزرگتر شد، تا جایی که سرزبانها افتاد که دولت جنازهی افرادی را که بهطور عادی فوت کردهاند، در بدل پول میخرد تا فهرست آمار بیماری کرونا را در افغانستان طولانی کند و از دولتهای خارجی پول بکند.
با گذشت نزدیک به یک ماه از عید رمضان، حالا آمار رسمی شمار مبتلایان به کرونا در افغانستان به بیش از 27 هزار نفر رسیده است. البته این رقم از مجموع نزدیک به 62 هزار تست انجام شده در کل افغانستان است که نشان میدهد 30 درصد تستها مثبت است که بالاتر از میانگین جهانی است، اما تعداد واقعی افراد مبتلا به کرونا در افغانستان نظر به گستردگی شیوع آن در شهرها و روستاها و میزان مرگ و میر بلند، سر به صدها هزار میکشد. به تازگی والی کابل در یک نشست خبری گفته است که به دنبال شیوع گستردهی کرونا و میزان بلند مرگ و میر، در برخی مناطق پایتخت، مردم اجسادشان را شبانه دفن میکنند. او افزوده است که این افزایش ناگهانی قربانیان کرونا، حدس و گمانها مبنی بر ابتلای بیش از یک میلیون ساکن کابلی به کوید 19 را به یقین نزدیک کرده است. علیرغم سیر صعودی آمار رسمی افراد مبتلا به کرونا و مرگ بیش از 500 تن در اثر آن در کل افغانستان، تعداد آگهیهای فوتی و ترحیم که این روزها کاربران شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و اطلاعات نویسندهی این یادداشت از میزان شیوع کوید 19 در کابل، هرات و شهر و روستاهای دوردست غزنی، نشان میدهد که واقعیت کرونا در افغانستان چیزی دیگر است. بحرانی که سیستم بهداشت و درمان افغانستان را فلج کرده و از مردم خاموشانه قربانی میگیرد.
روی هم رفته شیوع چنین شایعاتی هم با توجه به ویژگیهای روانشناختی جامعهی افغانستان و هم به خاطر ماهیت همهگیری بیماری کوید 19 و وضعیت پیشآمده قابل تصور بود. شهروندان افغانستان که بیشتر از طبقهی پایین جامعه هستند، حدود دو ماه و نیم در قرنطین بودند و هیچ درامدی نداشتند. آنها در شرایطی که تمام داشتههایشان در جریان قرنطین ته کشیده بود و از طرفی برای پایان قرنطین هم هیچ امیدواری قابل تصور نبود، تحت فشار و اضطراب شدید مسالهی مرگ و زندگی قرار داشتند و به دنبال آرامش و تعادل روانی بودند. از آنجایی که مردم افغانستان استعداد شایعهباوری خوبی دارند و از طرفی زمینه و عوامل شیوع شایعه در جامعه به خوبی فراهم شده بود، شایعهی نبود کرونا در افغانستان مثل گاز سمی به سرعت پخش شد. ترس و تبوتاب تند اولیهی کرونا اضطراب اجتماعی را بالا برده بود و قرنطینشدن به موقع و محدودیت گشت و گذار در بیشتر شهرهای افغانستان سبب شده بود که میزان مرگ و میر ناشی از کوید 19 در حد پایین باقی بماند و در چشم نیاید. در چنین شرایطی فرصت خوبی برای مردم پیش آمده بود که این سوال شایعهآمیز را طرح و از همدیگر بپرسند که «اگر واقعا کرونا وجود دارد، چرا هنوز کسی را در کوچه و محلهیشان نکشته است؟»
زمینههای دیگر شایعهپردازی مثل سطح پایین سواد و آگاهی، زودباوری و سادهاندیشی و عدم اعتماد مردم به مسئولان، سببساز شیوع شایعاتی شد که تمام تدابیر دولت برای جلوگیری از کرونا و دستگاه تبلیغاتیاش را از کار انداخت.
بهرغم ریخت و پاشهایی که دولت در اوایل شیوع کرونا برای آگاهیدهی شهروندان کرد، نتوانست افکار عمومی را در زمان حساس و بحرانی درست مدیریت کند. شایعهزدایی و پاسخ روشن به آن دست سوالهای مبهم و مهمی که سببساز شایعهپراکنی در افکار عمومی شد، میتوانست جلو بخش زیادی از بحران کرونا را در افغانستان بگیرد.