شورآبِ سیاست

شورآبِ سیاست

حالا می‌دانیم که ویروس کرونا چرا شیوعی این چنین گسترده یافت. حداقل روشن شده است که در چهار مرکز اصلی کرونا این سیاستمداران بودند که به خاطر گریز از تبعات سیاسی شیوع کرونا رفتارهای بسیار مخربی در پیش گرفتند و مراحل بعدی مقابله با کرونا را برای همگان بسیار دشوار ساختند.

امروز منابع خبری و اطلاعاتی بسیاری گزارش‌های اولیه‌ی دولت چین را رد می‌کنند. درحالی‌که دولت چین مدت‌ها اصرار داشت که تعداد تلفات کرونا در چین زیر چهار هزار نفر بوده، تخمین‌های منابع دیگر این رقم را ضرب در ده می‌کنند. دولت ایران که در آستانه‌ی انتخابات مجلس نمایندگان بود برای این‌که مردم برای رای دادن به مراکز رای‌دهی بروند، اطلاعات مرتبط با شیوع کرونا در ایران را برای هفته‌ها از مردم ایران پنهان نگه داشت؛ آن هم درحالی‌که با توجه به شیوع پرشتاب ویروس کرونا هر روز و هر ساعت اهمیت فوق‌العاده دارد. در میلان ایتالیا -که مرکز شیوع کرونا بود- بعضی از سیاستمداران برای آن‌که اوضاع را عادی جلوه بدهند در مکان‌های عمومی ظاهر شدند و با مردم دست دادند و با این کار امکان مقابله‌ی موثر با این ویروس تباهکن را تا حد زیادی فلج کردند. در امریکا، هنگامی که موارد تثبیت‌شده‌ی کرونا زیر صد مورد بود رییس‌جمهور ترمپ آن را با زکام‌های معمولی و شناخته‌شده مقایسه کرد و گفت که یکی-دو ماه بعد که هوا گرم شود این ویروس خود به خود از میان خواهد رفت.

در تمام این موارد، ردِ پای سیاسی‌کاری را می‌توان دید. سیاست‌مداران این کشورها به‌جای برگرفتن شیوه‌های علمی برای متوقف کردن شیوع کرونا بیش‌تر به پیامدهای سیاسی بحران برای خود فکر کردند. تشخیص آنان این نبود که بحران خطرناکی در حال نابود کردن زندگی شهروندان است. در عوض، تشخیص آنان این بود که اگر صورت این بحران آرایش نشود، افکار عمومی در برابر مدیران حکومتی بسیار منفی خواهد شد. به همین خاطر، به‌جای آن‌که صادقانه به مردم بگویند که ماجرا از چه قرار است، سعی کردند از وجهه‌ی سیاسی خود حفاظت کنند. در این میان، ویروس کرونا مجال یافت که با سرعت باد و برق در میان مردم منتشر شود، بی‌آن‌که مردم از حجم بحران تصور روشنی داشته باشند.

در افغانستان نیز مقامات حکومتی مقابله با ویروس کرونا را به یک نمایش سیاسی تبدیل کرده‌اند. از یک سو ادعا می‌کنند که افغانستان در منطقه به الگوی مدیریت بحران کرونا تبدیل شده و از سویی دیگر حواس‌شان کاملا جمع است که از نظر سیاسی با منابع سنتی قدرت پهلو نزنند. نمونه‌ی روشن این سیاسی‌کاری را  در نحوه‌ی برخورد حکومت با روحانیونی می‌بینیم که علنا علیه سیاست قرنطینه‌ی دولت فعالیت می‌کنند و از این طریق جان میلیون‌ها شهروند افغانستان را به خطر می‌اندازند. مولوی مجیب‌الرحمان انصاری در هرات (بندر اصلی ورود کرونا به افغانستان) هزاران نفر را جمع می‌کند و با سرپیچی آشکار از سیاست دولت در زمینه‌ی فاصله‌گیری اجتماعی و قرنطین به مردم می‌گوید که کرونا رحمت الهی است. چرا حکومت با این مولوی با جدیت برخورد نمی‌کند؟ چرا حکومت حاضر است کارگران ساده‌ی پایتخت را به خاطر رفتن سر کار مجازات کند و راه‌های درون‌شهری را بر عبور و مرور آنان ببندد، اما با ملایی که عملا برای شیوع کرونا تبلیغات می‌کند برخورد نمی‌کند؟ پاسخش روشن است: حکومت ابایی ندارد از این که هزاران نفر بمیرند، اما شاخ به شاخ شدن با یکی از مراجع سنتی قدرت در جامعه را به نفع خود نمی‌داند. معاون اول رییس‌جمهور می‌گوید که اگر کوچه‌های کابل پر از جنازه نیست، به خاطر کارهایی است که حکومت کرده است. می‌داند که حکومت در این زمینه کار موثری نکرده، اما باکی از گفتن این دروغ آشکار ندارد. می‌داند که حکومت بی‌کفایت‌تر از آن است که بتواند به مردم اطمینانی بدهد. اما همچنان به گلوی تشنه‌ی مردم شورآب می‌ریزد تا برای این روز و این هفته‌ی کشاکش‌های سیاسی مردم موقتا خود را سیراب احساس کنند.

+++

«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و به‌ویژه میان مالک و مستأجر راه‌اندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانه‌های مسکونی می‌خواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالی‌که می‌دانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام داده‌اند، تأکید می‌کنند که کرایه‌های ماهوار خانه‌ها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آن‌را با دوستان خود شریک سازید:

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *