تلاشهای صلح در افغانستان بارها شکست خورده است. پس از امضای توافقنامه صلح ایالات متحده امریکا با گروه طالبان در 10 حوت 1398 انتظار میرفت و امیدواری بیپیشینهای برای مردم افغانستان خلق شده بود که جنگ در کشور ختم یا حداقل خشونتها بهصورت «چشمگیر» کاهش میباید، اما برخلاف انتظار، جنگ و خونریزی ادامه یافت و طالبان دو روز پس از امضای موافقتنامه، اعلام کردند که حملاتشان را علیه نیروهای امنیتی افغانستان از سر میگیرند. پس از ختم هفتهی کاهش خشونت -از دوم حوت الی نهم حوت- جنگ و خونریزی در افغانستان از سر گرفته شد.
توافق امریکا و طالبان که «موافقتنامه آوردن صلح در افغانستان» عنوان داده شده است و «اعلامیهی مشترک جمهوری اسلامی افغانستان و ایالات متحده امریکا برای رسیدن به صلح در افغانستان» که همزمان با امضای موافقتنامه طالبان و امریکا، در کابل صادر شد، تا کنون برای افغانستان ختم جنگ و کاهش قابل ملاحظه خشونت را در پی نداشته و یا میتوان گفت که ادامهی خشونتها را در پی داشته است.
طالبان یک طرف موافقتنامه با امریکا برای آوردن صلح در افغانستان است، اما عمدهی حملات و خشونتها در حدود سه ماه اخیر از سوی این گروه صورت گرفته که عامل اصلی از سرگیری خشونتها گروه طالبان گفته میشود. نیروهای امنیتی افغانستان بیشتر در حالت دفاعی یا «دفاع فعال» قرار داشته و در برابر حملات طالبان از خود دفاع کردهاند.
افزایش خشونتها موافقتنامه امریکا و طالبان و روند صلح را با شکست روبهرو خواهد کرد؟
افزایش خشونتها از سوی طالبان برای حکومت افغانستان نگرانی مبنی به نرسیدن به صلح خلق کرده است. ارگ ریاستجمهوری افغانستان میگوید که افزایش حملات طالبان در چند هفتهی گذشته باعث بیباوری مردم نسبت به روند صلح شده است و ادامهی خشونت از سوی طالبان، چالش اصلی در این روند بهشمار میرود. صدیق صدیقی، سخنگوی ارگ ریاستجمهوری در نشست خبری گفت که اگر خشونتها از سوی طالبان ادامه یابد و این گروه متعهد در راستای صلح نباشد، نمیتوان به اهداف نهایی دست یافت.
زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه امریکا برای صلح افغانستان در آخرین اظهار نظر در مورد صلح گفته که طالبان و دولت افغانستان هر دو باید تلاشهایشان را برای رهایی زندانیان و کاهش خشونتها تسریع کنند که این سریعترین وسيله برای مذاکرات بینالافغانی و آتشبس دایمی و همهجانبه است. آقای خلیلزاد افزوده که تأخیر به معنای تلفات بیشتر غیرنظامیان در «جنگ بین افغانها» است درحالیکه جنگ واقعی باید جنگ متحد افغانها علیه کووید 19 باشد.
همچنان فرماندهی نیروهای امریکا و ناتو در یک بحث تویتری با سخنگوی گروه طالبان گفت که احساس خوشبینی را که شهروندان افغانستان و دوستان افغانستان در هفتهی کاهش خشونت احساس کردند، با افزایش خشونتها از بین رفت. در اعلامیهای که از سوی فرماندهی حمایت قاطع نشر شد، جنرال میلر در آن به طالبان هشدار داد که اگر به حملات ادامه دهند، چیزی که این گروه توقع داشته باشد، پاسخ خواهد بود. در این اعلامیه آمده بود که که جنرال میلر به تعهدات صلح پابند است و پس از هفتهی کاهش تا امروز (13 ثور) حتا یک حمله هوایی یا عملیات انجام نداده است. هرچند فرماندهی نیروهای حمایت قاطع هشدار به پاسخ متقابل داد، اما حملات طالبان تا امروز همچنان ادامه یافته است.
وزارت دولت در امور صلح میگوید خشونتهای گروه طالبان در سالهای گذشته نسبت به چند ماه اخیر شدیدتر بود و این کاهش خشونت نسبت به سالهای گذشته محصول تأکید حکومت افغانستان بر آتشبس است که در نهایت بر کاهش «چشمگیر» خشونت توافق شد و نتیجه این است که اکنون حداقل شهرهای بزرگ افغانستان شاهد حملات انتحاری نیست. ناجیه انوری، سخنگوی این وزارت در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید توافقنامه امریکا و طالبان در راستای آوردن صلح در افغانستان است و در آن مادههایی وجود دارد که برای دستیابی افغانستان به صلح، مؤثر است: «طبق این توافقنامه باید خشونتها از سوی طالبان کاهش مییافت. این گروه بهعنوان یک طرف امضاکننده توافقنامه باید پابندی خود را نشان میداد. حکومت امیدوار است که با تطبیق بهتر این توافقنامه و در نظر گرفتن همه موارد آن، روند صلح افغانستان تسهیل یابد.»
عبدالله آزاده خنجانی، بنیانگذار نهاد «جامعهی دموکراتیک» معتقد است که توافق امریکا با طالبان نه توافق صلح کامل برای ختم جنگ در افغانستان، بلکه یک توافق امنیتی میان امریکا و طالبان است و نبايد این توافق با توافق صلح مغالطه شود. آقای خنجانی به این باور است که توافق صلح کامل پس از تفاهم بين افغانها بهدست میآید.
آقای خنجانی در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید که بخشی از افزايش خشونتها هم بهدليل توليد جانبی همين پيمان ناتكميل است كه طالبان از مفاد آن سوءاستفاده میكنند: «طالبان فكر میكنند كه عدم پاسخ متقابل امريكاییها بهدليل توافق امنیتی با طالبان، خلائی را فراهم کرده تا آنها (طالبان) بايد جغرافيایی بيشتر نصيب شوند و با كشتن مردم جايگاه مذاكراتی خود را بلند ببرند.»
به گفتهی خنجانی، ممکن است ادامه خشونتها گفتوگوهای میان افغانها را به تأخير روبهرو کند، اما در متن توافقنامه امنیتی امريكا-طالبان متأسفانه خشونت طالبان در برابر مردم افغانستان و بهويژه نيروهای امنيتی در يك حد معين به رسميت شناخته شده و جزء از حمله به خود امريكاییها، خشونت در برابر افغانها بهحيث عامل نقض پيمان شناخته نمیشود.
اورزلا نعمت، رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان میگوید یکی از دلایل عمدهی ادامهی خشونتها در افغانستان در نظر نگرفتن نقش فعال دولت افغانستان در روند مذاکره توافق امریکا با طالبان بود. خانم نعمت میافزاید که امریکا بدون در نظرداشت واقعیت افغانستان بهعنوان یک دولت، با یک گروه متخاصم که تروریسم را در 18 سال گذشته بهحیث یک وسیله استفاده کرده، مذاکره کرد. به باور او، این عملکرد دو نتیجهی ناگوار در پی داشت؛ یکی این که نظام جمهوری اسلامی افغانستان تضعیف شد و دوم این گروه طالبان را قدرتمندتر از گشته کرد.
خانم نعمت همچنان میگوید که امریکا میتوانست در مورد خروج از افغانستان با طالبان گفتوگو کند، اما توافق روی رهایی زندانیان موضوع متضادیست که امریکا به نمایندگی از افغانستان با طالبان توافق کرد که چند هزار زندانی این گروه آزاد میشود: «در حقیقت این نقطه ضعف این معامله بود چون ما این را یک موافقتنامه یا قرارداد گفته نمیتوانیم، بلکه یک معاملهای است که میان امریکا و طالبان صورت گرفته است. در صورتیکه دولت افغانستان در این پروسه در انزوا قرار داده شده بود، حالا اگر خواسته شود که دولت افغانستان مطابق موافقتنامه عمل کند، غیرواقعی است.»
رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان میگوید که تشدید خشونتها از سوی طالبان یک اشاره سرخ است که نشان میدهد این گروه علاقهمندی و جدیت در مورد ختم جنگ در افغانستان ندارد، چون هر طرفی که باعث خشونت بیشتر شود، نشان میدهد که نمیخواهد صلح پایدار در افغانستان تأمین شود. افزایش این خشونتها نشاندهندهی عدم صداقت طالبان در آوردن صلح به افغانستان است: «با یک گروهی مواجه هستیم که با هیچ کتاب، اصول و راه و روشی نمیشود همراهشان صحبت کرد. این مسأله در کل میتواند پروسه صلح با این گروه را مغلقتر و پیچیدهتر کند. بیشتر صلح با کسانی میشود که در یک اصول کلی با هم توافق داشته باشند. تا حالا علایمی از توافق کلی بین طالبان و مردم افغانستان دیده نمیشود.»
وزارت دولت در امور صلح میگوید که روند صلح افغانستان یک بسته مکمل متشکل از مؤلفههای مختلف است و نیاز پروسه طوری است که همه این بخشها موازی بههم به پیش برود تا اعتماد لازم بین هر دو طرف مذاکره ایجاد شود. همچنان روند صلح افغانستان پیچیدگیهای خاصی دارد که سبب میشود همه چیز آن طور که باید، پیش نرود. ناجیه انوری در پاسخ به اطلاعات روز مینویسد که دولت افغانستان رهایی زندانیان طالبان را مطابق یک میکانیزم اصولی و با احساس مسئولیت عام و تام انجام میدهد که در هماهنگی با تیم گروه طالبان در حال اجرا است. اما همزمان با پیشبرد این روند توقع میرود تا مذاکرات مستقیم بین جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان آغاز شود. به گفتهی او، آغاز مذاکرات و مطرح کردن مطالبات هردو طرف، به پیشبرد این روند کمک میکند و از جانبی هم اعتماد لازم را برای مذاکره در هردو طرف به میان میآورد.
مهمترین حملات طالبان پس از توافق این گروه با امریکا
هرچند دولت و علمای افغانستان، سازمان کشورهای اسلامی، سازمان ملل متحد، اتحادیهی اروپا، ناتو و امریکا مکرراً از طالبان خواستند که در ماه رمضان آتشبس کنند، اما گروه طالبان این درخواستها را رد کرد و گفت که این گروه مسئولیت خود را برای تأمین صلح و پایاندادن به جنگ افغانستان انجام داده است. پاسخ طالبان به این درخواست براساس گزارش دفتر شورای امنیت ملی، کشتن 17 غیرنظامی در جریان هفت روز نخست ماه رمضان در 17 ولایت افغانستان بود.
اخیراً وزارت داخله از تلفات ناشی از حملات طالبان پس از توافق این گروه با امریکا گزارش داد که نشان میهد از ماه حوت سال گذشتهی خورشیدی تا 13 حمل 1399 نزدیک به 400 غیرنظامی توسط جنگجویان گروه طالبان در نقاط مختلف کشور کشته و نزدیک به 600 غیرنظامی دیگر زخمی شدهاند. اما به گفتهی وزارت داخله، نیروهای امنیتی افغانستان در این مدت در چارچوب «دفاع فعال» از خودت دفاع کردهاند. طارق آرین سخنگوی، وزارت داخله هنگام ارائهی این گزارش گفت که در درگیری میان جنگجویان طالبان و نیروهای امنیتی حدود یکهزار و 400 جنگجوی طالبان کشته شدهاند. او هرچند از میزان تلفات نیروهای امنیتی آمار دقیق نداد، اما گفت که آمار تلفات نیروهای امنیتی به مراتب کمتر از آمار تلفات طالبان بوده است.
حملهی طالبان بر نیروهای خیزش مردمی در ولسوالی درهصوف بالا با 9 کشته، حمله بر پاسگاههای امنیتی در ولسوالی برکی برک ولایت لوگر و و ولسوالی زارع ولایت بلخ با 10 کشته، حمله بر پاسگاههای نیروهای خیزش مردمی در ولسوالی شلگرهی ولایت بلخ با 9 کشته، حمله بر پاسگاههای نیروهای امنیتی در ولسوالی خواجهغار تخار با 19 کشته، حملهی همزمان طالبان بر پنج ولسوالی فاریاب در اول ثور، حمله بر ولسوالی سانچارک ولایت سرپل با 11 سرباز کشته، حمله بر ولسوالی مقر ولایت بادغیس با کشتهشدن شش نیروی امنیتی، حمله بر یک قرارگاه نیروهای امنیتی در شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان با چهار کشته، حمله بر پاسگاههای نیروهای امنیتی در ولسوالی ارغنداب ولایت زابل با شش کشته، حمله بر خانهی سرپرست فرماندهی پولیس ولسوالی خواجهغار تخار با شش کشته، حمله بر بخشهای ولسوالی جرم بدخشان و سقوط چهار پاسگاه نیروهای امنیتی، حمله بر پاسگاههای نیروهای دولتی در ولسوالی قادس ولایت بادغیس با پنج کشته، حمله بر ولسوالی کشک رباطسنگی ولایت هرات با جان باختن هفت غیرنظامی، حمله در ولایتهای قندوز، هلمند، ارزگان، تخار و لوگر با 36 کشته از نیروهای امنیتی در 14 حوت و … از حملات بزرگ گروه طالبان در جریان بیشتر از دو ماه اخیر بوده است.
اما براساس ادعای گروه طالبان که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی این گروه تمام فعالیتهای جنگی طالبان را در تویتر خود پوشش میدهد، حملات این گروه پس از امضای موافقتنامه با امریکا و تلفات ناشی از این حملات به مراتب بیشتر آن چیزیست که در رسانههای افغانستان پوشش داده شده است که موارد درشت آن در بالا ذکر شده است. تویتر ذبیحالله مجاهد پر است از گزارشهای از حملات جنگجویان طالبان علیه نیروهای امنیتی افغانستان و نتیجهی حملات.
بر خلاف گذشته، گزارشدهی وزارت دفاع ملی افغانستان از فعالیت نیروهای امنیتی، بیشتر حاوی دفع حملات است تا راهاندازی عملیات نظامی. در گذشته وزارت دفاع ملی نیز روزانه چندین گزارش از عملیات نیروهای امنیتی علیه طالبان منتشر میکرد که در ماههای پسین از آن خبری نیست.
دلیل جنگافروزی طالبان و افزایش دوباره خشونتها چیست؟
کارشناسان به این باورند که خشونت ماهیت و فرهنگ استراتژیک طالبان است و این گروه بدون خشونت و جنگ نمیتواند حضور و معنا داشته باشد، بنابراین ادامهی خشونتها از سوی طالبان پس از توافق با امریکا، از این ماهیت وجودی طالبان آب میخورد.
عبدالله خنجانی میگوید که طالبان دو هدف اساسی از ادامه خشونت دارند، یکی اینکه در كوتاهمدت میخواهند نيروهای امنيتی افغانستان را شکست دهند، جغرافيای بيشتر تصاحب کنند، مشروعيت نظامی کسب کنند و در میز مذاکره در وضعيت بهتر قرار گیرند. دوم اینکه در درازمدت طالبان به هدف ترويج حس كاذب پيروزی به جنگجويانشان، ايجاد وحدت عسكری با استفاده از خشونت ميان جنگجویانشان (خشونت هميشه عامل وحدت طالبان بوده) و زخمیکردن روح جمعی مردم بهخاطر پذيرش خواستهای آنان به ادامه خشونتها دست میزنند: «طالبان با استفادهی تاكتيكی حداعظمی خشونت در پی امتيازگيری بيشتر سياسی در جريان مذاكرات هستند. دوم اينكه خشونت استراتيژی طالبان است كه بدون خشونت وحدت اين گروه برهم خورده و خشونت عنصر عمده هويت طالبان شده است.»
اروزلا نعمت معتقد است که تشدید خشونتها از سوی طالبان بعد از توافق با امریکا، نشاندهندهی این حقیقت است که این گروه جدا علاقهمند صلح نیستند. آنها نه ماه رمضان را مراعات میکنند و نه به تعهدات خود براساس موافقتنامه با امریکا پایبند هستند. از سوی دیگر خانم نعمت میافزاید که نام طالبان، موجودیت و حضور آنان در افکار عامله از طریق تشدید خشونت معنای مییابد. بدون خشونت و بدون ادامه جنگ طالبان جزء جامعه سنتی افغانستان نیستند و از همین رو فکر میکنند که به محض پایان خشونت، اهمیت سیاسی خود را از دست میدهند. به همین خاطر بهصورت متواتر به خشونت دست میزنند، حملات خود را شدیدتر میکنند و مخصوصا در این اواخر حملات خود را از شهرها به روستاها و ولسوالیهای افغانستان سوق دادهاند. به باور اروزلا نعمت طالبان بدون خشونت معنی و مفهوم خود را از دست میدهند و به همین علت، یگانه راه که حضور خود را تصدیق و تقویت کنند، ادامه خشونتها است.
خانم نعمت توضیح میدهد که طالبان پس از 2001 تنها براساس ایجاد ترس، وحشت و خشونت شناخته شده است. آنان که بعد از 2001 از جنگ، تروریستم و انتحار بهحیث وسیله قدرتنمایی استفاده کردند، بسیار بعید است که آن را به آسانی از دست بدهند.
وزارت دولت در امور صلح نیز میگوید که ماهیت گروه طالبان در دو دهه اخیر طوری بوده که جنگ را برای رسیدن به اهدافشان انتخاب کردهاند نه سیاستورزی را، پس دستکشیدن آنان از خشونت و قرار گرفتن آنان پشت میز مذاکره، زمان میبرد.
چه چشماندازی برای ختم جنگ و تأمین صلح دیده میشود؟
در بیشتر از یک دههی اخیر تلاشهای متعدد برای تأمین صلح در افغانستان صورت گرفته که هیچ کدام منجر به ختم جنگ و تأمین صلح نشده است. توافق امریکا با طالبان یک چشمانداز تازه برای ختم جنگ در افغانستان خلق کرد، اما با گذشت نزدیک به سه ماه از آن توافق، جنگ همچنان ادامه دارد و در حال حاضر از دید کارشناسان چشمانداز روشن برای تأمین صلح در کوتاه مدت دیده نمیشود.
عبدالله خنجانی میگوید که فرصت برای صلح و آشتی فراهم شده، اما اينكه افغانستان به صلح واقعی و فوری برسد، مسير دشوار و طولانی خواهد بود. آقای خنجانی میافزاید که نقش بازيگران سياسی ملی، منطقهای و جهانی در این روند مهم است، اما در پروسه صلح افغانستان، آينده نامعلوم است.
اورزلا نعمت معتقد است که اوضاع برای رسیدن افغانستان به صلح در کوتاهمدت خوب نیست و جنگ و خشونت همچنان ادامه خواهد یافت چون به گفتهی او، از آغاز پروسه قطر تا کنون علایمی دیده نشده که نشان دهد آخر این پروسه برای افغانستان صلح پایدار است.
خانم نعمت میگوید که تنها با مذاکره و توافق با چهار رهبر سیاسی طالبان در قطر صلح تأمین نمیشود، بلکه باید تمام کشورهای دخیل در جنگ و صلح افغانستان حضور داشته باشند و تعهد بدهند و همچنان یک نیرو از پروسه نظارت دقیق کند. به گفتهی او، اگر پروسه صلح با این شرایط پیش برود، در درازمدت ممکن است نتایج ملموس و قناعتبخش بدهد: «در کوتاهمدت علایمی نیست که [نشان دهد] به سمت صلح در حرکت هستیم.»
رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان میافزاید که اگر پروسه صلح روال اورگانیک خود را بگیرد، ممکن است نتایجی داشته باشد، اما اگر تحت تأثیر شتابزدگی منفعتهای سیاسی داخلی برخی کشورها قرار بگیرد، نمیتوان خوشبین بود و برعکس افغانستان شاهد ادامه جنگ و خشونت خواهد بود. او همچنان متعقد است اگر طالبان صلح کنند یا نکنند، اما تا زمانیکه سرچشمه و منابع منطقهای و بینالمللی تروریسم در افغانستان خشکانده نشود، مردم افغانستان از تروریستم و وحشت متضرر خواهند بود.
وزارت دولت در امور صلح میگوید در مقایسه با گذشته که طالبان اصلا علاقهای به صحبت و بحث روی موضوع صلح نداشتند، حالا که یک توافقنامه صلح با ایالات متحده امریکا دارند، برای صلح در افغانستان چشمانداز بهتری را تصور میشود.
ناجیه انوری میگوید: «ما در فاصله دوری با رفتن به میز مذاکرات قرار نداریم و برای رسیدن به صلح و برای تحقق این امر، جسورانه و مسئولانه عمل میکنیم. آتشبس قطعا در آینده تحقق خواهد یافت و مردم افغانستان طعم صلح را خواهند چشید. در درازمدت تلاش صورت میگیرد تا صلح باعزت، پایدار و عادلانه در کشور تأمین شود.»